عکس از گرده ی گلها

به گزارش خبرگزاری مهر، دانشمندی سوئیسی به نام «مارتین اوئگریل» که برای آثار خود نام «میکرودانه» را انتخاب کرده است از این شیوه تصویربرداری برای ثبت تصاویری از دانه های گرده گلها استفاده کرده است. در ادامه گزیده‌ای از این تصاویر را مشاهده می‌کنید.

تصویری از گرده گلها در همه ابعاد و اشکال
بزرگترین جرم در مرکز تصویر گرده گیاه کدو تنبل است




گرده درخت غان یکی از رایجترین عوامل ابتلای انسانها به حساسیتهای فصلی
درخت غان گرده های خود را در ماههای مارچ و می‌آزاد می‌کنند و در همین ماه‌ها است
که میزان ابتلا به حساسیت بهاری به حداکثر می‌رسد




گرده گل خطمی
برجستگی های این گرده به چسبیدن آنها به پر پرندگان کمک می‌کند




گرده گل درختان برگ نقره‌ای
لایه چسبنده این گرده‌ها به جابجایی آنها کمک می‌کند




دانه های گرده بر روی کلاله گل





گرده گل زنبق
بیش از نیمی از جمعیت انگلستان از حساسیت بهاره ناشی از تنفس این گرده در عذابند




گرده درخت توسکا





گرده گیاه کنگر





گرده گل پیستیا





گرده درخت کاج





گرده گلی که به «فراموشم مکن» شهرت دارد
این گرده یکی از ریزترین گرده های گیاهی جهان بوده و قطر آن پنج هزارم میلیمتر است





تصویری دیگر از گرده گل «فراموشم مکن

داستان جذابیت

دختر دانش آموزی صورتی زشت داشت . دندان هایی نامتناسب با گونه هایش ، موهای کم پشت و رنگ چهره ای تیره. روز اولی که به مدرسه جدیدی آمد، هیچ دختری حاضر نبود کنار او بنشیند . نقطه مقابل او دختر زیبارو و پولداری بود که مورد توجه همه قرار داشت. او در همان روز اول مقابل تازه وارد ایستاد و از او پرسید:

میدونی زشت ترین دختر این کلاسی؟

یک دفعه کلاس از خنده ترکید …

بعضی ها هم اغراق آمیزتر می خندیدند. اما تازه وارد با نگاهی مملو از مهربانی و عشق در جوابش جمله ای گفت که موجب شد در همان روز اول، احترام ویژه ای در میان همه و از جمله من پیدا کند :

اما بر عکس من، تو بسیار زیبا و جذاب هستی.

او با همین یک جمله نشان داد که قابل اطمینان ترین فردی است که می توان به او اعتماد کرد و لذا کار به جایی رسید که برای اردوی آخر هفته همه می خواستند با او هم گروه باشند.

او برای هر کسی نام مناسبی انتخاب کرده بود . به یکی می گفت چشم عسلی و به یکی ابرو کمانی و … . به یکی از دبیران ، لقب خوش اخلاق ترین معلم دنیا و به مستخدم مدرسه هم محبوب ترین یاور دانش آموزان را داده بود . آری ویژگی برجسته او در تعریف و تمجید هایش از دیگران بود که واقعاً به حرف هایش ایمان داشت و دقیقاً به جنبه های مثبت فرد اشاره می کرد . مثلاً به من می گفت بزرگترین نویسنده دنیا و به خواهرم می گفت بهترین آشپز دنیا ! و حق هم داشت. آشپزی خواهرم حرف نداشت و من از این تعجب کرده بودم که او توی هفته اول چگونه این را فهمیده بود.

سالها بعد وقتی او به عنوان شهردار شهر کوچک ما انتخاب شده بود به دیدنش رفتم و بدون توجه به صورت ظاهری اش احساس کردم شدیداً به او علاقه مندم.

5 سال پیش وقتی برای خواستگاری اش رفتم ، دلیل علاقه ام را جذابیت سحر آمیزش می دانستم و او با همان سادگی و وقار همیشگی اش گفت:

برای دیدن جذابیت یک چیز، باید قبل از آن جذاب بود!

در حال حاضر من از او یک دختر سه ساله دارم. دخترم بسیار زیبا ست و همه از زیبایی صورتش در حیرتند.

روزی مادرم از همسرم سؤال کرد که راز زیبایی دخترمان در چیست ؟

همسرم جواب داد:

من زیبایی چهره دخترم را مدیون خانواده پدری او هستم.

و مادرم روز بعد نیمی از دارایی خانواده را به ما بخشید.

خدایا چرا من ؟ ...

قهرمان افسانه ای تنیس
هنگامی که تحت عمل جراحی قلب قرار گرفت، با تزریق خون آلوده، به بیماری ایدز مبتلا شد.
طرفداران آرتور از سر تا سر جهان نامه هایی محبت آمیز برایش فرستادند.

یکی از دوستداران وی در نامه خویش نوشته بود: "چرا خدا تو را برای ابتلا به چنین بیماری خطرناکی انتخاب کرده؟"

http://redlink1.com/mydocs/images/07viv.jpg

آرتور اش، در پاسخ این نامه چنین نوشت:
در سر تا سر دنیا
بیش از پنجاه میلیون کودک به انجام بازی تنیس علاقه مند شده و شروع به آموزش می کنند.
حدود پنج میلیون از آن ها بازی را به خوبی فرا می گیرند.
از آن میان قریب پانصد هزار نفر تنیس حرفه ای را می آموزند
و شاید پنجاه هزار نفر در مسابقات شرکت می کنند
پنج هزار نفر به مسابقات تخصصی تر راه می یابند.
پنجاه نفر اجازه شرکت در مسابقات بین المللی ویمبلدون را می یابند.
چهار نفر به مسابقات نیمه نهایی راه می یابند.
و دو نفر به مسابقات نهایی.
وقتی که من جام جهانی تنیس را در دست هایم می فشردم هرگز نپرسیدم که "خدایا چرا من؟"
و امروز وقتی که درد می کشم، باز هم اجازه ندارم که از خدا بپرسم :"چرا من؟

آرتور اش

توصیه های روانشناسی به خانم ها!!!

وقتی مردی شما را بخواهد، هیچ چیز نمی تواند جلوی او را بگیرد.
اگر شما را نخواهد، هیچ چیز نمی تواند نگهش دارد.
دست از بهانه گیری برای یک مرد و رفتار او بردارید.
هیچوقت خودتان را برای رابطه ای که ارزشش را ندارد تغییر ندهید.
رفتار آرامتر همیشه بهتر است.
قبل از اینکه بفهمید واقعاً چه چیز خوشحالتان می کند، با کسی ارتباط برقرار نکنید.
اگر رابطه تان به این خاطر که مردتان آنطور که لیاقتش را دارید، با شما رفتار نمی کند، به اتمام رسید، هیچوقت سعی نکنید که با هم دو دوست معمولی باشید. یک دوست با دوست خود بدرفتاری نمی کند.
پاگیر نشوید. اگر فکر می کنید که شما را در حالت تعلیق نگه داشته است، مطمئن باشید که حتماً اینکار را کرده است..
هیچوقت به خاطر اینکه فکر می کنید گذر زمان ممکن است اوضاع را بهتر کند، در یک رابطه نمانید. ممکن است یکسال بعد به خاطر اینکار از خودتان عصبانی شوید، چون اوضاع هیچ تغییری نکرده است.
تنها کسی که در رابطه می توانید کنترلش کنید، خودتان هستید.  
برای رفتاری که با شما دارد، حد و مرز بگذارید.
اگر چیزی ناراحتتان می کند، حتماً با او درمیان بگذارید.
هیچوقت اجازه ندهید، طرفتان همه چیزتان را بداند. ممکن است بعدها بر ضد شما از آن استفاده کند.
شما نمی توانید رفتار هیچ مردی را تغییر دهید. تغییر از درون ناشی می شود.
هیچوقت نگذارید احساس کند او از شما مهمتر است...حتی اگر تحصیلات یا شغل بهتری نسبت به شما داشته باشد. او را به یک بت تبدیل نکنید.
او یک مرد است، نه چیزی بیشتر، و نه کمتر.
اجازه ندهید مردی هویت و وجود شما را توصیف کند.
هیچوقت مرد کس دیگری را هم قرض نگیرید. اگر به کس دیگری خیانت کرد، مطمئن باشید که به شما هم خیانت خواهد کرد.
مردها طوری با شما رفتار می کنند که خودتان اجازه می دهید رفتار کنند.
همه مردها بد نیستند.
نباید فقط شما همیشه انعطاف از خودتان نشان دهید...هر مصالحه ای دو جانبه است.
بین از دست رفتن یک رابطه و شروع یک رابطه جدید، به زمانی برای ترمیم و التیام نیاز دارید....قبل از شروع کردن یک رابطه تازه، مسائل قبلیتان را باید به کل فراموش کنید.
هیچوقت نباید دنبال کسی باشید که مکمل شما باشد. یک رابطه از دو فرد کامل تشکیل می شود. دنبال کسی باشید که مشابهتان باشد نه مکملتان.
شروع رابطه و قرار ملاقات با اشخاص مختلف جهت یافتن بهترین فرد خوب است.. نیازی نیست که با هر کس که دوست می شوید همان فرد موردنظر شما برای ازدواج باشد.
کاری کنید که بعضی وقت ها دلش برایتان تنگ شود. وقتی مردی همیشه بداند که کجا هستید و همیشه در دسترسش باشید، کم کم نادیده تان می گیرد.
هیچوقت به مردی که همه آن چیزهایی که از رابطه می خواهید را به شما نمی دهد، به طور کامل متعهد نشوید.

در مورد مستراح یا خلاء

قدیم ندیما دستشوئی ما ایرانی ها (اون موقع بهش میگفتند خلاء) یک گوشه در دورترین نقطه حیاط بود که بابابزرگ و مامان بزرگای ما وقتی میخواستند بروند داخل مستراح یک دستمال به سرشون میبستند .


اون موقع دلیل این کار این بود که بخارات ناشی از ادرار (شامل اسید اوریک و فسفریک و..) روی پوست سر و موهای سر و بالطبع سلامتی تاثیر فزاینده ائی داشت و یکی از عوامل ریزش مو بود…

در ضمن مثل الان اینطوری نبود که بروند مستراح و 6 ساعت بنشینند راجع به مسائل روزمره تفکر کنند.چون حتی در شریعت ما مسلمانها ذکر شده که ماندن زیاد در مستراح و حرف زدن در آن مکروه است.


الان مستراح ما ایرانی ها صااااف اومده وسط هال و اتاق پذیرائی و تازه بین سنگ توالت و محل شستن دست هیچ دری هم وجود نداره ...

به دلیل مشکلات تغذیه ما ایرانی ها مجبوریم حداقل 10 دقیقه اونجا بساط پهن کنیم و خانم خونه هم یک حوله انداخته روی جا حوله ائی در دستشوئی و خبر نداره این حوله چه نقشی در جذب بخارات سمی ادرار و مدفوع دارد و آقای بیچاره هم بعد از وضو و شستن صورت اون حوله را میماله توی صورتش و فاتحه مع الصلوات. (یعنی آخر آلودگی)

این موضوع را من با محلول تنتورید و.. امتحان کردم و حوله حاوی این بخارات را داخل آن قرار دادم و دیدم ظرف چند دقیقه این محلول حاوی انواع اسیدهای باز شده است.

خلاصه اینکه یکی از عوامل ریزش مو و بیماری های ما ایرانی ها همین بخارات ناشی از ادرار در توالت های ماست.


برای حل این موضوع:

اول حوله را خارج از توالت و روی جای مخصوص قرار دهید. دوم: روی سنگ پا کمی سرکه ریخته و هفته ای یک دفعه این سنگ پا را به مدت 4 ساعت در کنار سنگ توالت قرار بدهید. در ضمن قرار دادن سنگ نمک هم عامل جذب این بخارات سمی خواهد بود.

راستی حالا که صحبت از توالت شد بد نیست بدونید:

قدیم ندیما وقتی توی جنگ کسی جراحت میدید و بدنش زخم برمیداشت فوراً روی زخم خود ادرار میکرد و یک موم عسل روی آن قرار میداد و با پارچه روی زخم را میبست.


دلیلش هم اینه که ادرار استرلیزه ترین و پاکیزه ترین محصول تولیدی از کلیه و بدن است و شاید دلیل اینکه دین اسلام آن را نجس شمرده این است که تا در محیط آزاد و خارج از بدن قرار گیرد به علت این استرلیزه بودن فورا” باکتری و آلودگی محیط را
به خود جذب میکند.

کسانی که مدعی هستند سیستم گوارش و جذب آنها هیچ مشکلی ندارد:

کسانی که مدعی هستند سیستم گوارش و جذب آنها هیچ مشکلی ندارد:

یک حبه سیر را بطور کامل بدون جویدن و خورد شدن قورت داده اگر قبل از 24 ساعت از بدن خارج شد بدن سالم است زیرا در این مدت هیچ میکروبی در بدن نمی تواند رشد کند.

 اگر طولانی تر شد دچار یبوست (محل رشد میکروب )بوده و بیمارید.

چیپس و پفک!!!

چیپس:

-         شما وقتی سیب زمینی را بصورت پخته از آتیش بیرون می آورید ظرف یک ساعت در معده هضم خواهد شد.

-         سیب زمینی آب پز ظرف 4 ساعت هضم میشود

-         سیب زمینی سرخ کرده ظرف12 ساعت نصفش هضم و نصفش از طریق معده اخراج خواهد شد.


این رو گفتم برای پدر مادرهایی که به بچه بیچاره چیپس میدهند و شب طفل بیچاره موقع خواب باید صد دفعه این پهلو و آن پهلو شود تا در آخر سم حاصل از این چیپس جذب بدنش شود.


پفک:

جهت اطلاع کافی است پفک را با آب خیس کنید و با شصت دستتان آن را به سرامیک آشپزخانه بچسبانید.

بعد از 8 ساعت عمراً بتونید این پفک خشک شده را از دیوار
بکنید. باید کلی کاردک و چاقو بزنید تا کنده شود. حالا حساب کنید این پفک با بزاق چسبنده خیس میشود و وارد دیواره معده میشود….

همه راه حل ها همیشه در تیر رس نگاه نیست!!!


هنگام بازدید از یک بیمارستان روانى، از روان‌ پزشک پرسیدم شما چطور می‌فهمید که یک بیمار روانى به بسترى شدن در بیمارستان نیاز دارد یا نه؟
 

روان‌پزشک گفت: ما وان حمام را پر از آب می‌کنیم و یک قاشق چایخورى، یک فنجان و یک سطل جلوى بیمار می‌گذاریم و از او می‌خواهیم که وان را خالى کند.

 

من گفتم: آهان! فهمیدم. آدم عادى باید سطل را بردارد چون بزرگ‌ تر است.

 

روان‌پزشک گفت: نه! آدم عادى درپوش زیر آب وان را بر می‌دارد...  شما می‌خواهید تختتان کنار پنجره باشد؟

 

نتیجه گیری :

1.  راه حل همیشه در گزینه های پیشنهادی نیست.

 

2.  در حل مشکل و در هنگام تصمیم گیری هدفمان یادمان نرود . در حکایت فوق هدف خالی کردن آب وان است نه استفاده از ابزار پیشنهادی.

 

3.  همه  راه حل ها همیشه در تیر رس نگاه نیست .

یک شکار جالب

شکار پیتون یا (اژدر مار) در آفریقا‌ یکی از سخت‌ترین و خطرناک‌ترین کارها محسوب‌ می‌شود. یعنی در رده کارمندی به این شغل، سختی کار تعلق می‌گیرد!

بیشتر افراد از شغل و کار خود راضی نیستند. آنها فکر می کنند؛ کاری‌سخت، طاقت فرسا و کسل کننده دارند. آنها دائم در حال غرولند و شکایت هستند.

اگر شما هم جزء این افراد هستید، کافی است، نگاهی به کار این مردان در یک دهکده آفریقایی بیاندازید.

http://uploader.ir/rozanehgroup/ordibehesht89/piton/mar8.jpg

این عکس یک شکار موفق پیتون Python را نشان می‌دهد.

حال، مراحل شکار، توسط شکارچیان‌ آفریقایی‌ را از زبان خودشان باهم می‌بینیم.

http://uploader.ir/rozanehgroup/ordibehesht89/piton/mar.jpg

قبل از هر چیز، بازوی فرد را در پوششی از پوست گوزن می‌پیچند.

http://uploader.ir/rozanehgroup/ordibehesht89/piton/mar1.jpg

بعد شکارچی سینه خیز در سوراخ مار پیتون می خزد. در سکوت و آرامش...

http://uploader.ir/rozanehgroup/ordibehesht89/piton/mar2.jpg

با استفاده از نورپردازی مدرن، منظور آتش زدن چند علف خشک و کوچک است؛ به مار پیتونی که روی تخم‌هایش خوابیده نزدیک‌می‌شود.

http://uploader.ir/rozanehgroup/ordibehesht89/piton/mar3.jpg

گرما و نور آتش کمی او را گیج کرده است.

http://uploader.ir/rozanehgroup/ordibehesht89/piton/mar4.jpg

باید آماده حمله ناگهانی پیتون‌باشد... بله خودشه... اینها هم تخم‌های پیتون است.

http://uploader.ir/rozanehgroup/ordibehesht89/piton/mar5.jpg

او اجازه می‌دهد بازوی محافظت شده‌اش را تا آنجا که می‌خواهد ببلعد و با دست دیگر گلوی او را فشار می‌دهد. او مانند ماهی در تور افتاده و دمش را به هر طرف تکان می‌دهد.

http://uploader.ir/rozanehgroup/ordibehesht89/piton/mar6.jpg

دوستانش، قبل از این که مار بازوی شکارچی را ببلعد او را بیرون می‌کشند.

http://uploader.ir/rozanehgroup/ordibehesht89/piton/mar7.jpg

شکار شد... زیباست نه؟ او برای مدتی خوراک دهکده‌ را تامین می‌کند. خب، حالا نظرتون چیه؟ بازم می‌خواهید، غرولند‌ و شکایت کنید؟ یا خدای مهربان را شکر کرده و دو دستی به کار و شغلتان می‌چسبید؟