تو ایمیلم یه نامه از طرف خدا بود

امروز صبح که از خواب بیدار شدی،نگاهت می کردم؛و امیدوار بودم که با من حرف بزنی،حتی برای چند کلمه،نظرم را بپرسی یا برای اتفاق خوبی که دیروز در زندگی ات افتاد،از من تشکر کنی.اما متوجه شدم که خیلی مشغولی،مشغول انتخاب لباسی که می خواستی بپوشی.

وقتی داشتی این طرف و آن طرف می دویدی تا حاضر شوی فکر می کردم چند دقیقه ای وقت داری که بایستی و به من بگویی:سلام؛

اما تو خیلی مشغول بودی.

یک بار مجبور شدی منتظر بشوی و برای مدت یک ربع کاری نداشتی جز آنکه روی یک صندلی بنشینی.

بعد دیدمت که از جا پریدی.خیال کردم می خواهی با من صحبت کنی؛اما به طرف تلفن دویدی و در عوض به دوستت تلفن کردی تا از آخرین شایعات با خبر شوی.

تمام روز با صبوری منتظر بودم.

با اونهمه کارهای مختلف گمان می کنم که اصلاً وقت نداشتی با من حرف بزنی.

قبل از نهار هی دور و برت را نگاه می کنی،شاید چون خجالت می کشیدی که با من حرف بزنی،سرت را به سوی من خم نکردی.

تو به خانه رفتی و به نظر می رسید که هنوز خیلی کارها برای انجام دادن داری.بعد از انجام دادن چند کار،تلویزیون را روشن کردی.نمی دانم تلویزیون را دوست داری یا نه؟ در آن چیزهای زیادی نشان می دهند و تو هر روز مدت زیادی از روزت را جلوی آن می گذرانی؛ در حالی که درباره هیچ چیز فکر نمی کنی و فقط از برنامه هایش لذت می بری...

باز هم صبورانه انتظارت را کشیدم

 تو در حالی که تلویزیون را نگاه می کردی،شام خوردی؛ و باز هم با من صحبت نکردی. موقع خواب...،فکر می کنم خیلی خسته بودی. بعد از آن که به اعضای خوانواده ات شب به خیر گفتی ، به رختخواب رفتی و فوراً به خواب رفتی.

اشکالی ندارد.احتمالاً متوجه نشدی که من همیشه در کنارت و برای کمک به تو آماده ام.

من صبورم،بیش از آنچه تو فکرش را می کنی.

حتی دلم می خواهد یادت بدهم که تو چطور با دیگران صبور باشی.

من آنقدر دوستت دارم که هر روز منتظرت هستم.

منتظر یک سر تکان دادن،دعا،فکر،یا گوشه ای از قلبت که متشکر باشد.

خیلی سخت است که یک مکالمه یک طرفه داشته باشی.

بسیار خب،من باز هم منتظرت هستم؛سراسر پر از عشق تو...به امید آنکه شاید امروز کمی هم به من وقت بدهی.

آیا وقت داری که این نامه را برای کس دیگری هم بفرستی؟ اگر نه،عیبی ندارد،می فهمم  درکت می کنم و هنوز هم دوستت دارم. روز خوبی داشته باشی...

دوست و دوستدارت:خدا

خدایا چرا من ؟ ...

قهرمان افسانه ای تنیس
هنگامی که تحت عمل جراحی قلب قرار گرفت، با تزریق خون آلوده، به بیماری ایدز مبتلا شد.
طرفداران آرتور از سر تا سر جهان نامه هایی محبت آمیز برایش فرستادند.

یکی از دوستداران وی در نامه خویش نوشته بود: "چرا خدا تو را برای ابتلا به چنین بیماری خطرناکی انتخاب کرده؟"

http://redlink1.com/mydocs/images/07viv.jpg

آرتور اش، در پاسخ این نامه چنین نوشت:
در سر تا سر دنیا
بیش از پنجاه میلیون کودک به انجام بازی تنیس علاقه مند شده و شروع به آموزش می کنند.
حدود پنج میلیون از آن ها بازی را به خوبی فرا می گیرند.
از آن میان قریب پانصد هزار نفر تنیس حرفه ای را می آموزند
و شاید پنجاه هزار نفر در مسابقات شرکت می کنند
پنج هزار نفر به مسابقات تخصصی تر راه می یابند.
پنجاه نفر اجازه شرکت در مسابقات بین المللی ویمبلدون را می یابند.
چهار نفر به مسابقات نیمه نهایی راه می یابند.
و دو نفر به مسابقات نهایی.
وقتی که من جام جهانی تنیس را در دست هایم می فشردم هرگز نپرسیدم که "خدایا چرا من؟"
و امروز وقتی که درد می کشم، باز هم اجازه ندارم که از خدا بپرسم :"چرا من؟

آرتور اش

از خدا به تو

من خدا هستم امروز می خواهم به تمامی مشکلات تو رسیدگی کنم به کمک تو هم نیازی ندارم پس روز خوبی داشته باشی

 

من دوستت دارم و بخاطر داشته باش  وقتی شرایط بنحوی هستند که تو نمی تونی از پس مشکلاتت بربیای اصلا سعی نکن که خودت پی راه حل باشی بلکه اونها را بعهده خداوند بگذار

 

زمانش که برسد خودم رسیدگی می کنم تمامی مشکلات حل می شوند اما در زمانی که من تعیین می کنم نه زمانی که تو می خواهی

 

وقتی که مشکلت رو پیش من می فرستی دیگه دلیلی برای نگرانی نیست بجای نگرانی روی چیزهایی تمرکز کن که الان توی زندگیت داری

 

حالا امروز یک روز خوب خواهی داشت

 

خدا اکنون تلاش و دست و پا زدنت رو دیده و دستور می ده که دیگه تموم شه

 

برکت خدا به سمتت می آد اگر آمادگی پذیرشش رو داشته باشی

 

اگر این پیام رو برای کسی نفرستی هیچ اتفاقی نمی افته ولی اگر بفرستی شاید تو یه لحظه یه نگرانی و ناراحتی و ترس و یا هر چیز نا خوشایند رو بتونی از زندگی یه دوست برداری

 

این انتخاب خودته ، فرصت ها برای اثبات دوستی زیاد نیست

خصلت های مومن (احادیث پیامبر)

رُوِی أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) قَالَ:

لا یکْمُلُ الْمُؤْمِنُ إِیمَانُهُ حَتَّى یحْتَوِی عَلَى مِائَةٍ وَ ثَلَاثِ خِصَالٍ فِعْلٍ وَ عَمَلٍ وَ نِیةٍ وَ ظَاهِرٍ وَ بَاطِنٍ

فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(ع) یا رَسُولَ اللَّهِ مَا یکُونُ الْمِائَةُ وَ ثَلَاثُ خِصَالٍ فَقَالَ یا عَلِی مِنْ صِفَاتِ الْمُؤْمِنِ أَنْ یکُونَ

از رسول خدا (ص) روایت شده که فرمودند ایمان مومن کامل نمی شود تا اینکه دارای 103 خصلت در فعل و عمل و نیت و باطن و ظاهر گردد آنگاه امیرالمومنین( ع) فرمودند یا رسول الله آن 103 خصلت کدامند؟ فرمودند یا علی از جمله صفات مومن اینست که:

جَوَّالَ الْفِکْرِ- جَوْهَرِی الذِّکْرِ- کَثِیراً عِلْمُهُ -عَظِیماً حِلْمُهُ-

اندیشه اش بسیار متحرک و پویاست –ذاتا متذکر وبه یاد خداست –علم و دانشش فراوان –بردباریش بزرگ

جَمِیلَ الْمُنَازَعَةِ- کَرِیمَ الْمُرَاجَعَةِ- أَوْسَعَ النَّاسِ صَدْراً- وَ أَذَلَّهُمْ نَفْساً

خوش برخورد در کشمکش –بزرگوار در بازگشت و پذیرش –سعه صدرش از همه بیشتر –و نفسش از همه خاکسار تر است

ضِحْکُهُ تَبَسُّماً- وَ اجتماعه تَعَلُّماً- مُذَکِّرَ الْغَافِلِ- مُعَلِّمَ الْجَاهِلِ

خنده اش تبسم -گرده هماییش برای تعلم و یادگیری –تذکردهنده به غافل- و آموزنده جاهل است

لَا یؤْذِی مَنْ یؤْذِیهِ _وَ لَا یخُوضُ فِیمَا لَا یعْنِیهِ_ وَ لَا یشْمَتُ بِمُصِیبَةٍ

به کسی که آزارش می کند آزاری نمی رساند – و در آنچه به دردش نمی خورد وارد نشود و هیچ کس را به مصیبتی سرزنش و شماتت نمی کند

وَ لَا یذْکُرُ أَحَداً بِغِیبَةٍ- بَرِیئاً مِنَ الْمُحَرَّمَاتِ- وَاقِفاً عِنْدَ الشُّبُهَاتِ

و هیچ کس را با غیبت یاد نمی کند –از کارهای حرام بیزار است –و در موارد شبهه قدم بر نمی دارد

کَثِیرَ الْعَطَاءِ- قَلِیلَ الْأَذَى- عَوْناً لِلْغَرِیبِ -وَ أَباً لِلْیتِیمِ

بخششش فراوان –آزارش بسیار کم –برای غریب و ناآشنا یاور –و برای یتیم پدر است

بُشْرُهُ فِی وَجْهِهِ- وَ حُزْنُهُ فِی قَلْبِهِ- مُسْتَبْشِراً بِفَقْرِهِ

شادابی و خرمی اش در چهره –وحزن و اندوهش در دل –و به نیاز خود (به خدا ) خرسند است

أَحْلَى مِنَ الشَّهْدِ- وَ أَصْلَدَ مِنَ الصَّلْدِ- لَا یکْشِفُ سِرّاً- وَ لَا یهْتِکُ سِتْراً

شیرین تر از عسل- وسخت تر از سنگ است –و هیچ رازی را فاش نسازد –و هیچ پرده ای را ندرد

لَطِیفَ الْحَرَکَاتِ- حُلْوَ الْمُشَاهَدَةِ -کَثِیرَ الْعِبَادَةِ- حَسَنَ الْوَقَارِ

حرکاتش لطیف- دیدارش شیرین-عبادتش بسیار – وقارش نیکو

لَینَ الْجَانِبِ- طَوِیلَ الصَّمْتِ- حَلِیماً إِذَا جُهِلَ عَلَیهِ

برخوردش نرم –سکوتش طولانی است – اگر درباره او به نادانی رفتار شود حلیم و بردبار است

صَبُوراً عَلَى مَنْ أَسَاءَ إِلَیهِ- یجِلُّ الْکَبِیرَ وَ یرْحَمُ الصَّغِیر

برکسی که به او بدی کرده است شکیبا است –بزرگتر را گرامی داشته و به کوچکتر رحم می کند

أَمِیناً عَلَى الْأَمَانَاتِ- بَعِیداً مِنَ الْخِیانَاتِ- إِلْفُهُ التُّقَى وَ حِلْفُهُ الْحَیاءُ

بر امانت ها امین- و از خیانت ها به دور است –همدم او تقوا و هم پیمان او شرم و حیاست

کَثِیرَ الْحَذْرِ- قَلِیلَ الزَّلَلِ- حَرَکَاتُهُ أَدَبٌ -وَ کَلَامُهُ عَجِیبٌ

پرهیزش بسیار –و لغزشش کم حرکاتش مودبانه –وگفتارش مایه شگفتی است

مُقِیلَ الْعَثْرَةِ- وَ لَا یتَّبِعُ الْعَوْرَةَ- وَقُوراً صَبُوراً- رَضِیاً- شَکُوراً

از خطا و لغزش در می گذرد –و در پی عیوب دیگران نمی رود –با وقار –صبور –خشنود و راضی –سپاسگذار

قَلِیلَ الْکَلَامِ- صَدُوقَ اللِّسَانِ- بَرّ-اً مَصُوناً

کم حرف –راست گفتار –نیکوکار-مصون –و محفوظ

حَلِیماً- رَفِیقاً- عَفِیفاً –شَرِیفاً- لَا لَعَّانٌ وَ لَا کَذَّابٌ

بردبار-رفیق و سازگار-پاکدامن –با شرافت است لعن کننده و دروغگو نیست

وَ لَا مُغْتَابٌ- وَ لَا سَبَّابٌ- وَ لَا حَسُودٌ- وَ لَا بَخِیلٌ- هَشَّاشاً بَشَّاشاً

غیبت کننده نیست –دشنام نمی دهد نه حسود است و نه بخیل –گشاده رو و شاداب است

لَا حَسَّاسٌ وَ لَا جَسَّاسٌ -یطْلُبُ مِنَ الْأُمُورِ أَعْلَاهَا- وَ مِنَ الْأَخْلَاقِ أَسْنَاهَا

نه ظریف و حساس است –و نه کنجکاو و جاسوس –از کار ها عالی ترین را طلب می کند –و از اخلاق برجسته ترین را

مَشْمُولًا بِحِفْظِ اللَّهِ -مُؤَیداً بِتَوْفِیقِ اللَّهِ- ذَا قُوَّةٍ فِی لِین

حفظ خدا شامل حال اوست –به توفیق الهی یاری شده است –و در عین نرمش قوی است

وَ عَزْمَةٍ فِی یقِینٍ -لَا یحِیفُ عَلَى مَنْ یبْغِضُ- وَ لَا یأْثَمُ فِی مَنْ یحِبُّ

و تصمیمش همراه با یقین –با کسی که دشمن باشد ستم نمی کند –و درباره کسی که دوستش دارد به گناه نمی افتد

صَبُورٌ فِی الشَّدَائِدِ- لَا یجُورُ وَ لَا یعْتَدِی- وَ لَا یأْتِی بِمَا یشْتَهِی

در سختی ها بسیار شکیباست –نه ستم می کند و نه تجاوز –و هر چه دلش خواست انجام ندهد

الْفَقْرُ شِعَارُهُ- وَ الصَّبْرُ دِثَارُهُ -قَلِیلَ الْمَئُونَةِ- کَثِیرَ الْمَعُونَةِ

جامه زیرینش نیاز (به خدا)- و جامه زبرینش صبر ومقاومت – هزینه و زحمتش اندک –کمک و یاریش بسیار

کَثِیرَ الصِّیامِ -طَوِیلَ الْقِیامِ- قَلِیلَ الْمَنَامِ- قَلْبُهُ تَقِی- وَ عِلْمُهُ زَکِی

روزه داری او بسیار –قیام و عبادتش طولانی –خوابش کم –قلبش پرهیزگار و علم و دانشش پاکیزه است

إِذَا قَدَرَ عَفَا -وَ إِذَا وَعَدَ وَفَى- یصُومُ رَغْباً -وَ یصَلِّی رَهْباً

هنگامی که قدرت یابد عفو نماید – و هنگامی که وعده دهد وفا نماید –با میل و رغبت روزه می گیرد –و با ترس و خوف نماز می خواند

وَ یحْسِنُ فِی عَمَلِهِ کَأَنَّهُ نَاظِرٌ إِلَیهِ -غَضَّ الطَّرْفِ- سَخِی الْکَفِّ

چنان نیکو عمل می کند که گویا او را می بینند –دیده اش (از ناروا )فرو بسته –دستش باسخاوت است

لَا یرُدُّ سَائِلًا -وَ لَا یبْخَلُ بِنَائِلٍ- مُتَوَاصِلًا إِلَى الْإِخْوَانِ- مُتَرَادِفاً إِلَى الْإِحْسَانِ

در خواست کننده ای را رد نکند –ونسبت به دستاورد دیگران بخل نورزد –با برادران ارتباط وپیوستگی دارد –در نیکوکاری پیاپی اقدام کند

یزِنُ کَلَامَهُ وَ یخْرِسُ لِسَانَهُ- لَا یغْرَقُ فِی بُغْضِهِ- وَ لَا یهْلِکُ فِی حُبِّهِ

سنجیده سخن می گوید و زبانش را می بندد-در خشم و دشمنی غرق نشود – و در دوستیش هلاک نگردد

لَا یقْبَلُ الْبَاطِلَ مِنْ صَدِیقِهِ وَ لَا یرُدُّ الْحَقَّ مِنْ عَدُوِّهِ- وَ لَا یتَعَلَّمُ إِلَّا لِیعْلَمَ وَ لَا یعْلَمُ إِلَّا لِیعْمَلَ

باطل را از دوستش نمی پذیرد و در مقابله با دشمن حق را پایمال نمی کند –دانش را نمی آموزد مگر برای دانستن و آگاهی و نمی آموزد مگر برای عمل

قَلِیلًا حِقْدُهُ- کَثِیراً شُکْرُهُ- یطْلُبُ النَّهَارَ مَعِیشَتَهُ- وَ یبْکِی اللَّیلَ عَلَى خَطِیئَتِهِ

کینه اش اندک –شکروسپاس بسیار –در روز به جستجوی معاش می پردازد ودر شب بر خطا وگناهش گریه می کند

إِنْ سَلَکَ مَعَ أَهْلِ الدُّنْیا کَانَ أَکْیسَهُمْ وَ إِنْ سَلَکَ مَعَ أَهْلِ الْآخِرَةِ کَانَ أَوْرَعَهُمْ

اگر با اهل دنیا همراه شود زیرکترین آنهاست و اگر با اهل آخرت همراه باشد پارسا ترین آنهاست

لَا یرْضَى فِی کَسْبِهِ بِشُبْهَةٍ- وَ لَا یعْمَلُ فِی دِینِهِ بِرُخْصَةٍ

در کسب خویش موارد شبهه را نمی پسندد –ودر عمل به دینش دنبال عذر و رخصتی نمی رود

یعْطِفُ عَلَى أَخِیهِ بِزَلَّتِهِ- وَ یرْضَى مَا مَضَى مِنْ قَدِیمِ صُحْبَتِهِ

با خطا و لغزش برادر دینیش به عطوفت رفتار نماید –و حق دوستی دیرینه را مراعات می کند

منبع :بحار الانوار -جلد 67-ص

 

چهار اصل زندگی زرتشت

از زرتـشت سئوال کردند:

زندگی خود را بر چند اصل استوار کردی؟

فرمودند:

1. دانستم کار مرا دیگری انجام نمی دهد، پس تلاش کردم.

2. دانستم که خدا مرا می بیند، پس حیا کردم.

3. دانستم رزق مرا دیگری نمی خورد، پس آرام شدم.

4. دانستم پایان کارم مرگ است، پس مهیا شدم.

بحثی پیرامون دعا

منابع مقاله:

فصلنامه مشکوة، شماره 50، محمدرضا عطایی؛


تعریف دعا

دعا از ریشه «دعو» در لغت به معنی فراخواندن، دعوت کردن، گوش دادن به کسی یا چیزی و... در اصطلاح: خواندن جمله های ماثور از پیامبر صلی الله علیه وآله و ائمه اطهار علیهم السلام در اوقات معین برای طلب آمرزش و برآورده شدن حاجات است. خواندن و نیایش کردن، مدح و ثنا، نفرین، تحیت و درود و سلام و تضرع و خشوع.

دعا یعنی ارتباط پیگیر و مداوم داعی (شخص دعا کننده) با مدعو (طرف خوانده شده) و مترادف کلماتی چون ورد، ذکر، مسئلت (سؤال) و غیره است.

دعا، عرض نیاز به درگاه الهی و خواستن نیازمندیها از اوست که از فیض و فضل نامتناهی اش به نوید ادعونی استجب لکم، هر که او را بخواند درهای سعادت به روی او، گشاده شود، چه بندگان را نیاز و حاجت به اوست و امید گنهکاران تنها به فضل او.

اثرهای دعا

دعا آرامش بخش دلهاست و همین آرامش است که در روح و مغز آدمی نوعی انبساط ایجاد می کند و روح را از الت خمودگی بیرون می آورد و به حرکت وامی دارد و گاهی روحیه دلاوری و قهرمانی به دعاکننده می بخشد. دعا به انسان متانت در رفتار، انبساط و شادی درونی، استعداد پیروزی، و استحکام در استقبال از حوادث می دهد و بدان وسیله آدمی توجه زیادی به ذات خداوند متعال پیدامی کند و مانند سایر عبادات اثر تربیتی دارد. دعا روح ایمان را در نفوس برمی انگیزد. و انسان لذت ارتباط با خداوند را درک می کند. انسان را متکی به خدا و مستقل می سازد و از اتکای به دیگران بی نیاز می کند. دعا حب الهی را در دل رسوخ می دهد و نفس را از مشغله های بیهوده رها می کند و چراغ امید را در قلب و دل انسان روشن می سازد دعا کشش بنده ضعیف و نیازمند به سوی خداوند کریم و توانا است، دعا کلید و وسیله قرب الهی لب عبادت و مغز و اساس طاعات و حیات روح است. دعا موجب نزول برکات و شرح صدر در انسان می شود، دعا چراغ جان است; جانها را برمی افروزد و زبانها را معطر می سازد. آری دعا در فرد و اجتماع اثر سازنده و حیاتی دارد. آنان که به درگاه الهی نیایش نمی کنند همواره زیر پوشش بازتابهای روانی و اجتماعی قرار می گیرند. دعا اطمینان بخش دلها و فضیلت هر انسان خداجو است، دعا سدی در برابر گناه و انحراف است. امام خمینی قدس سره می فرماید: «آیا دیده اید که اهل دعا و کسانی که مداومت به دعا داشته باشند، این کارهای ناپسندیده ای که بعضی ها انجام می دهند آنها هم انجام دهند، مثلا شراب بخورند، قماربازی کنند، کبوتر بازی کنند، و امثال این کارها؟ بیشتر کسانی که محکومیت یافته و در زندانهای دادگاهها محبوس می باشند افرادی هستند که با دعا سروکار ندارند...»

اجتماعی که به دعا و نیایش توجه نکند دچار فساد می شود و به تباهی می گراید. دعا باعث تقویت معنویات و ارج و ارتقای عبادات می گردد. دعا کننده همواره با ریسمانی استوار خود را با آفریدگار محبوب پیوند می دهد و بدان وسیله از ورطه گرفتاریها رهایی می یابد.

درمان غم خود از خدا باید خواست دردی که از او بود دوا باید خواست ناخواسته گرچه می دهد خواسته را حاجت به تضرع و دعا باید خواست (1)

دعا در کلام خداوند

یکی از نامهای قرآن مجید، ذکر است و به عبارتی تمام قرآن نیایش است اما از آن میان متجاوز از صد آیه به شیوه دعا نازل شده و بندگان را به نیایش و اخلاص دعوت می کند از جمله:

01 «واذا سئلک عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوة الداع اذا دعان فلیستجیبوا لی ولیؤمنوا بی لعلهم یرشدون » (2) و هنگامی که بندگان من از تو درباره من سؤال کنند، بگو من نزدیکم دعای دعاکننده را به هنگامی که مرا می خواند پاسخ می گویم سپس آنها دعوت مرا بپذیرند و سپس ایمان بیاورند باشد که راه راست را بیابند و به مقصد رسند.

در این آیه کوتاه خداوند هفت مرتبه به ذات پاک خود و هفت مرتبه به بندگان اشاره فرموده است، و به این وسیله نهایت پیوستگی و قرب و ارتباط و محبت خود را نسبت به انسان مجسم ساخته است (3).

02 « فادعوالله مخلصین له الدین » (4) خدا را بخوانید در حالی که دین خود را برای او خالص کرده اید.

03 «وقال ربکم ادعونی استجب لکم...» (5) پرورگار شما گفته است مرا بخوانید تا دعای شما را اجابت کنم...

از این آیه شریفه نکاتی چند استنباط می شود که عبارتند از: الف) دعا کردن محبوب الهی و مطلوب اوست. ب) بعد از دعا وعده اجابت داده شده است ولی می دانیم که این وعده مشروط است (در صورتی اجابت می شود که شرایط لازم را داشته باشد). ج) دعا نوعی عبادت است چرا که در ذیل آیه واژه عبادت بر آن اطلاق شده است.

04 «قل مایعبؤا بکم ربی لولا دعاؤکم فقد کذبتم فسوف یکون لزاما» (6) بگو پروردگار برای شما ارجی قائل نیست اگر دعای شما نباشد (شما آیات خدا و پیامبران را) تکذیب کردید. این آیه آخرین آیه سوره فرقان و درحقیقت نتیجه تمام سوره است.

گرچه از دعا در این جا معانی متعدد استنباط می شود ولی ریشه همه معانی به یک اصل بازمی گردد، مفهوم آیه چنین است: آنچه به شما ارزش و بها می دهد همان توجه به پروردگار است.

تشویق به دعا

حمادبن عیسی می گوید: «شنیدم از حضرت صادق علیه السلام که می فرمود: «دعا کن و مگو کار از کار گذشته است زیرا دعا همان عبادت است » و خدای عزوجل می فرماید: «آنان که از عبادت من تکبر ورزند زود است که سرافکنده به دوزخ درآیند. (7)

مجلسی (ره) می گوید: مقصود این است که چنانچه در پیش گفته شد دعا به خودی خود عبادت است زیرا در این آیه، آن را عبادت دانسته و خدای تعالی به آن فرمان داده است. پس بر فرض که به اجابت نیز نرسد، به خاطر اطاعت امر او باید انجام شود، مانند سایر عبادات و ترک آن موجب خواری و کوچکی است، و در وعده خویش تخلف نورزد و این مطلب با تقدیر هم منافات ندارد، زیرا دعا نیز مقدر است و فایده ای که بر آن مترتب شود، مقدر گردیده است. (8)

امام صادق علیه السلام فرمود: «امیرالمؤمنین می فرماید: محبوبترین کارها در روی زمین برای خدای عزوجل دعاست و بهترین عبادت پرهیزگاری و پارسایی است و امیرالمؤمنین مردی بود که خود بسیار دعا می کرد».

پیامبران که اسوه های بشریتند، از آدم تا خاتم علیه السلام همواره با نیایش و دعا به خالق خویش تقرب می جستند و به هنگام شداید با سلاح دعا استقامت می ورزیدند و بدان وسیله به خدا توسل می جستند. قرآن مجید درباره نوح علیه السلام می فرماید: «فدعا ربه انی مغلوب فانتصر ففتحنا ابواب السماء... (9) او پروردگارش را خواند: من مغلوب شده ام، انتقام بکش و ما نیز درهای آسمان را روی او گشودیم. و می گوید: چون یونس علیه السلام در شدت ظلمات گرفتار آمد خدا را خواند و دعایش مستجاب شد. (10) همچنین از قول زکریا و ایوب علیهم السلام و از پیامبران اولوالعزم و قافله سالار رسولان حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه وآله نیایشهای بسیاری آورده است.

فضیلت دعا

قال رسول الله صلی الله علیه وآله «مامن شی ء اکرم علی الله تعالی من الدعاء» (11) نبی اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: هیچ چیز نزد خدا از دعا گرامی تر نیست.

از امام باقر علیه السلام پرسیدند: کثرة القرائة افضل او کثرة الدعاء؟ آیا تلاوت زیاد قرآن افضل است یا بسیار دعا نمودن؟ فرمود: «کثرة الدعاء افضل » (12) بسیار دعا کردن افضل است.

امام صادق علیه السلام فرمود: «هر کس از فضل و احسان الهی درخواست نکند فقیر و بیچاره می شود».

قال النبی صلی الله علیه وآله: «لایرد القضاء الا الدعاء» قضای الهی را جز دعا برنمی گرداند.»

قال رسول الله صلی الله علیه وآله: الدعاء سلاح المؤمن وعمود الدین و نور السموات والارض.» رسول خدا فرمود: دعا اسلحه مؤمن و عمود دین و روشنی بخش آسمانها و زمین است.

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «محبوبترین اعمال روی زمین در نزد خدای متعال دعاست ».

عن ابی عبدالله و ابی جعفر علیهم السلام قال: «والله ما یلح عبد علی الله الا استجاب له ».

از امام پنجم و ششم نقل شده که فرمودند: «بخدا قسم هیچ بنده ای به درگاه حق الحاح نکند مگر آن که خداوند جوابش دهد».

در حدیثی از پیامبر گرامی صلی الله علیه وآله آمده است: «الدعاء هوالعبادة » (13) دعا خود عبادت است.

در حدیث دیگری از امام صادق علیه السلام نقل شده است که یکی از یارانش پرسید: «ما تقول فی رجلین دخلا المسجد جمیعا کان احدهما اکثر صلاة والآخر دعاء فایهما افضل؟ قال کل حسن ». کدام یک از دو نفر که هر دو با هم وارد مسجد شدند یکی نماز بیشتری بجا آورد، و دیگری دعای بیشتر کرد از دیگری برتر است؟ فرمود: هر دو خوبند. سؤال کننده باز پرسید: «قد علمت، ولیکن ایهما افضل؟» می دانم هر دو خوبند ولی کدام خوبتر است؟ امام علیه السلام فرمود: «اکثرهما دعاء، اما تسمع قول الله تعالی: ادعونی استجب لکم ان الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین ». آن کس که دعا می کند، افضل است مگر سخن خداوند متعال را نشنیده ای که می فرماید: مرا بخوانید تا (دعای) شما را اجابت کنم...

سپس افزود: «هی العبادة الکبری » (14) دعا عبادت بزرگ است.

در حدیث دیگری از امام باقرعلیه السلام نقل شده است که در جواب این سؤال که کدام عبادت افضل است؟ فرمود: «ما من شی ء افضل عندالله من ان یسئل و یطلب مما عنده، و ما احد ابغض الی الله عزوجل ممن یستکبر عن عبادته ولایسئل ما عنده » (15) چیزی نزد خدا افضل از این نیست که از او تقاضا کنند و از آن چه نزد اوست، بخواهند و هیچ کس مبغوضتر و منفورتر نیست نزد خداوند از کسانی که از عبادت او تکبر می ورزند و از مواهب او درخواست نمی کنند. و نیز امیرالمؤمنین می فرماید: «دعا کلید نجات و گنجینه های رستگاری است، و بهترین دعا، آن است که از سینه های پاک و دلی پرهیزگار برآید و وسیله نجات در مناجات است و خلوص به اخلاص آید و چون فزع و بیتابی سخت شود مفرع و پناهگاه خداست ».

و نیز می فرماید: «امیرالمؤمنین می فرمود: دعا سپر مؤمن است ».

حضرت رضا علیه السلام همیشه به اصحاب خود می فرمود: «بر شما باد به اسلحه پیغمبران ». عرض شد: اسلحه پیغمبران چیست؟ فرمود: «دعا». (16)

دعا بلا و قضا را دفع می کند

عمربن یزید گوید: «از حضرت ابی الحسن امام کاظم علیه السلام شنیدم که می فرمود: همانا دعا برمی گرداند آنچه را که مقدر شده و آنچه را مقدر نشده است; عرض کردم مقدر شده را دانستم، مقدر نشده کدام است؟ فرمود: «دعا جلوی تقدیر را می گیرد».

حضرت صادق فرمود: «دعا برمی گرداند قضایی را که از آسمان نازل گردیده و بسختی ابرام شده و محکم گردیده است. امام صادق علیه السلام فرمود: «الدعاء انفذ من السنان » دعا از نیزه برنده تر است و نیز به علاءبن کامل فرمود: «علیک بالدعاء فانه شفاء من کل داء» بر تو باد به دعا، همانا دعا درمان هر دردی است.

حضرت رضا می فرماید: علی بن الحسین علیه السلام فرمود: «همانا بلا و دعا تا روز قیامت با هم رفاقت می کنند و همراهند و همانا دعا برمی گرداند بلایی را که به سختی ابرام شده است ».

حضرت صادق علیه السلام فرمود: خدای عزوجل هر آینه دفع می کند به وسیله دعا آنچه را که می داند اگر برای آن دعا شود، اجابت خواهد شد. و اگر نبود که بنده بر این دعا موفق شود، به او بلایی می رسد بالاتر که او را از روی زمین بردارد.

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «الدعاء مفاتیح النجاح و مقالید الفلاح » دعا کلید نجات و گنجینه رستگاری است. و نیز فرمود: «الدعا ترس المؤمن » دعا سپر مؤمن است. (17)

آیا دعا با قضا و قدر منافات دارد؟

آنها که حقیقت و روح دعا و اثرات تربیتی و روانی آن را نشناخته اند، ایرادهای مختلفی به مساله دعا کرده و احیانا در این زمینه بحث هایی مطرح شده است; از قبیل این که دعا منافی با اعتقاد به قضا و قدر است! با قبول این که هر چیزی با قضا و قدر الهی تعیین شده است اثر دعا چه می تواند باشد؟! و گاهی می گویند: اصولا آیا دعا کردن فضولی در کار خدا نیست؟! خدا هر چه را مصلحت بداند انجام می دهد او مصالح ما را بهتر می داند پس چرا ما از او چیزی بخواهیم؟ و بعضی ها پا را فراتر از اینها گذاشته می گویند: دعا عامل تخدیر است، چرا که مردم را بجای فعالیت و کوشش و استفاده از وسایل پیشرفت و پیروزی به سراغ دعا می فرستد و به آنها تعلیم می دهد که به جای همه این تلاشها دعا کنند!

براستی آنهایی که چنین ایرادهایی را مطرح می کنند از آثار روانی، اجتماعی، تربیتی و معنوی دعا و نیایش غافلند; ما در ضمن این مقاله به پاره ای از این آثار اشاره خواهیم کرد.

دعا و حکمت بالغه الهی

از جمله ایرادها و اشکالاتی که بر دعا کرده اند آن است که با اعتقاد به این که خداوند حکیم است و کارها را بر وفق مصلحت انجام می دهد، دعا یا مخالف مصلحت است و یا موافق آن; اگر موافق حکمت است نه ما باید از خدا خلاف حکمت را بخواهیم و نه خداوند چنین دعایی را مستجاب می کند، مگر ممکن است در این عالم که طبق مشیت حکیمانه باری تعالی جریان می یابد، امری برخلاف حکمت و مصلحت واقع شود؟!

02 دعا و مقام رضا: بعضی گفته اند، دعا با مقام رضا و تسلیم و این که انسان به آنچه از جانب خدا می رسد راضی و خشنود باشد، ناسازگار است! این بحثها و سؤالها سابقه زیادی دارد، همه این سؤال از این جا پیدا شده که گمان کرده اند خود دعا بیرون از حوزه قضا و قدر الهی و خارج از حکمت الهی است در صورتی که دعا و استجابت دعا نیز جزئی از قضا و قدر الهی است و احیانا جلوی قضا و قدرهایی را می گیرد و به همین دلیل نه منافی رضای به قضا است و نه حکمت الهی. (18)

پیامبران با دعا به مقصود می رسیدند

این مطلب نمونه های فراوانی دارد و موارد زیادی در قرآن مجید آمده است از جمله: اجابت دعای حضرت زکریا علیه السلام در امر مهم خارق العاده، پس از آگاهی حضرت از رسیدن میوه برای حضرت مریم در زمستان در حالی که خود و همسرش به دوران پیری رسیده بودند از خدا فرزند می خواستند، پروردگار مهربان در نتیجه دعای زکریا حضرت یحیی را به او کرامت فرمود». (19)

روحانیت دعا

دعا انسان را به معرفت خدا که برترین سرمایه ها است دعوت می کند و باعث می شود که خود را نیازمند او ببیند و در برابرش خضوع کند و از مرکب غرور که سرچشمه انواع بدبختیهاست فرود آید و از سوی دیگر همه نعمتها را از او ببیند و به او عشق ورزد و رابطه عاطفی او از این طریق با ساحت مقدس الهی محکمتر گردد. از طرفی چون خود را نیازمند او و مرهون نعمتهای او می بیند، موظف به اطاعت از خواست او می شود. دعا به انسان اعتماد به نفس می بخشد و وی را از ناامیدی دور می کند و به تلاش و کوشش بیشتر وامی دارد.

براستی وقتی انسان توجه خود را یکسره معطوف به درگاه الهی می کند و روی به ساحت مقدس او می آورد همچون آیینه ای که در برابر تابش آفتاب قرار گیرد انوار فیوضات الهی را به تناسب استعداد و آمادگی خود دریافت می کند و آثار آن را منعکس می گرداند، هر اندازه دل از تیرگیها و آلودگیها منزه و به صفا و پاکی نزدیکتر باشد به همان اندازه قدرت دریافت انوار ازلی معبود در او افزونتر می شود. آثار روحی و معنوی توجه به خدا به تناسب شدت و ضعف تفکر و توجه متفاوت است که گاهی در مراتب عالی همراه با جاذبه خاصی صورت می پذیرد که در تعالیم اسلامی از آن تعبیر به نور دلها شده است. امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرماید: «علیک بذکر الله فانه نور القلوب ». (20)

قطع نظر از پاداش و اجر مترتب بر دعا و جدا از اثر استجابتی که متضمن آن است، دعا اگر از حد لقلقه زبان بگذرد و دل با زبان هماهنگ شود و روح انسان به اهتزاز درآید، روحانیتی متعالی خواهد داشت. آن وقت انسان درک می کند که در سایر اوقات چه امور بی ارزشی او را به خود مشغول می داشته و او را آزار می داده، و تا چه اندازه اسیر حقارتها بوده است. براستی انسان وقتی که از غیر خدا چیزی می خواهد، احساس مذلت می کند و هنگامی که تنها از خدا می خواهد احساس عزت می کند. لهذا دعا، هم طلب است و هم مطلوب، هم وسیله است و هم غایت، هم مقدمه است و هم نتیجه. بهترین لذاید در نظر اولیای خدا لذت دعا و نیایش با خدا بود همه خواهشها و آرزوهای دل خود را با محبوب حقیقی در میان می گذاشتند و بیش از آنچه که به مطلوبهای خود اهمیت می دادند، به خود، طلب و راز و نیاز در نظر آنان اهمیت داشت و هیچ گونه احساس خستگی و ملالت نمی کردند (21).

دعا و انقطاع

آنها که لذت دعا و انقطاع از خلق به خالق را چشیده اند، هیچ لذتی را بر این لذت مقدم نمی دارند، این است که گفته اند:

تو گر لذت ترک بدانی دگر هیچ لذت، تو لذت ندانی

از این رو حضرت سجاد علیه السلام می گوید: «واستغفرک من کل لذة بغیر لذة ذکرک » خدایا از هر لذتی جز لذت ذکر تو طلب مغفرت می کنم ». (22)

راهی از دل به خدا

هر کس از دل خود به خدا راه دارد، شخصی از صادق آل البیت علیهم السلام پرسید: چه دلیلی بر وجود خدا هست؟ فرمود: «آیا تا کنون سوار کشتی شده ای؟» عرض کرد: بلی. فرمود: «آیا اتفاق افتاده که کشتی دچار طوفان شود و در شرف غرق شدن باشد و امید تو از همه جا بریده شود؟» گفت: بلی. چنین اتفاقی افتاده است. فرمود: آیا دلت در آن وقت متوجه به جایی بود و پناهی می جست و از یک نقطه ای خواهش می کرد که تو را نجات دهد؟ عرض کرد: بلی. فرمود: همان خدا است.

آری امام صادق علیه السلام خداوند را از راه دل او به او شناساند. «وفی انفسکم افلا تبصرون ». (23)

شرایط پیش از دعا

01 شناخت خدا و اخلاص به او، خدای متعال می فرماید: «فادعو الله مخلصین له الدین » (24) خدا را در حالی که عقیده و دین خود را برای او خالص کردید بخوانید».

02 یقین به اجابت. پیامبر اسلام می فرماید: «خدا را نیایش کنید و یقین به اجابت داشته باشید». (25)

03 باید از نظر ظاهر و معنی پاکیزه باشد. «خداوند توجه کنندگان و پاکیزگان را بسیار دوست دارد». (26) البته کسی را که خدا دوست دارد دعایش را اجابت می کند.

04 ترک محرمات و عمل به اوامر الهی. چنان که در قرآن مجید آمده است: «شما به پیمانی که با من بستید وفادار باشید تا من هم به پیمان خویش عمل کنم ». (27)

از جمله وعده های خدا اجابت دعوات است بنابر این شرط وفای به این وعده، وفا کردن بندگان اوست. حضرت صادق می فرماید: هر گاه بنده ای خدا را به نیت درستی بخواند و دلش برای خدا خالص شده باشد پس از آن که به پیمانهای خدا وفا کرده دعایش مستجاب می شود و هر گاه بنده ای خدا را بدون نیت و اخلاص بخواند دعایش مستجاب نمی شود. آیا خدا نفرموده است به عهد من وفا کنید، تا من هم به عهدی که با شما کرده ام وفا کنم؟ پس کسی که به عهد خدا وفا کند به وعده ای که به او داده شده وفا می شود. (28)

05 - صدقه دادن، رفتن به مسجد و استعمال عطر:

حضرت امام صادق علیه السلام می فرماید: پدرم گاهی که حاجتی داشت وقت زوال آفتاب را انتخاب می کرد و قبلا صدقه می داد و عطر می زد و به مسجد می رفت و تا آنجا که خدا می خواست دعا می کرد و حاجت خود را از خدا می خواست. (29)

06 درخواست حقیقی و از صمیم دل، پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: خدای تعالی دوست دارد که بنده نیازمند، صمیمانه عرض حاجت کند و در پیشگاه او زاری نماید.

گفت پیغمبر که چون کوبی دری عاقبت زان در برون آید سری چون نشینی بر سر کوی کسی عاقبت بینی تو هم روی کسی چون ز چاهی می کنی هر روز خاک عاقبت اندر رسی در آب پاک (30)

در حدیث آمده است: وانه لیس باب یکثر فرعه الا یوشک ان یفتح. (31) دری نیست که زیاد کوبیده شود مگر عاقبت گشوده گردد.

در حال دعا چگونه باشیم؟

01 حمد و ثنای خداوند و صلوات بر محمد و آل محمد صلی الله علیه وآله.

امام صادق می فرماید: پیوسته دعا در پرده است تا درود و سلام بر پیامبر و آل او فرستاده شود. (32)

آری ستایش و نیایش پیش از دعا باعث آمادگی شخص و زمینه ساز پذیرش دعاست.

حارث بن مغیره گوید: از حضرت صادق شنیدم که می فرمود: چون یکی از شما بخواهد از پروردگار خویش چیزی از حاجات دنیا و آخرت مسالت کند، با سپاس خدا و صلوات بر پیغمبر سخن خود را آغاز کند و سپس حاجات خود را بخواهد.

حضرت صادق فرمود: جز این نیست که آداب دعا همان مدح و ستایش است و بعد اقرار به گناه، آنگاه درخواست، به خدا سوگند هیچ بنده ای از گناه بیرون نشده جز با اقرار به آن.

02 نام بردن حاجت، باید حاجت را مد نظر گرفت و عرض نیاز کرد.

03 اقرار به گناه و طلب مغفرت،; نخست باید خود را با آب توبه شستشو داد سپس با جانی پاک و دلی تابناک خدا را خواند.

04 دعای پنهانی امام رضاعلیه السلام می فرماید: یک دعا که در نهان انجام دهی برابر است با هفتاد دعا که آشکار سازی. (33)

قال الله تعالی: ادعوا ربکم تضرعا وخفیة. (34) خداوند می فرماید: پروردگارتان را با حال گریه و زاری و در پنهانی بخوانید.

و فی روایة، قال الرضا علیه السلام: «دعوة العبد سرا دعوة واحدة تعدل سبعین دعوة علانیة »، در روایت دیگری حضرت رضا علیه السلام می فرماید: یک دعای بنده در نهان بهتر است از هفتاد دعای آشکار. (35)

05 اجتماع در دعا

امام صادق می فرمایند: هرگز چنین نیست که چهار طایفه برای دعا کردن و درخواست یک چیز از درگاه خدا جمع شده باشند و خدا دعایشان را به استجابت نرساند. (36)

امام صادق علیه السلام می فرمایند: شیوه پدرم (امام باقر علیه السلام) این بود که چون از امری غمگین می شد، زنان و کودکان را جمع می کرد، سپس دعا می کرد و آنها آمین می گفتند. (37)

حضرت صادق فرمود: (38) هیچ گاه چهل نفر مرد برای دعا نزد هم اجتماع نکنند و خدای عزوجل را در کارهای خود نخوانند جز این که خداوند دعای آنها را مستجاب کند سپس اگر چهل نفر نبودند و چهار نفر بودند ده مرتبه خدای عزوجل را بخوانند دعایشان را مستجاب کند و اگر چهار نفر هم نباشند و یک نفر باشد که خدای عزوجل را چهل مرتبه بخواند، خدای عزیز و جبار او را اجابت کند.

جای این پرسش است که از طرفی فضیلت دعا کردن پنهانی هفتاد برابر یا بیشتر از دعاهای دیگر است، از سویی می بینیم دعا در اجتماع مستجاب است جمع بین این دو دسته از روایات چگونه ممکن است؟

در پاسخ این پرسش مرحوم مجلسی می فرماید: اول این که اجتماع در اجابت مؤثر است اگر چه ثوابش کمتر است. دوم این که اهمیت دعای دسته جمعی در صورتی است که از ریا و خودنمایی مامون باشد و آنچه در آن باب (دعای در خفا و خلوت) گذشت در صورتی است که از ریا ایمن نیست. (39)

و نیز آن حضرت فرمود: دعا کننده و آمین گو در مزد و اجر شریکند. (40)

06 در وقت رقت قلب باشد.

البته هر وقت انسان بخواهد می تواند دست به دعا بردارد اما اوقاتی معین شده که اجابت دعا را تسریع می کند، از آن جمله است: هنگامی که دل شخص رقت می یابد و یک حالت نرمی و شکستگی پیدا می کند. (41)

حضرت صادق می فرماید: هر گاه دعا کردی گمان کن که حاجتت بر در خانه ات است، در صورتی که دعا با شرایط آن خوانده شود.

07 با حال خضوع، تضرع و دست به درگاه خدا بلند کردن.

08 دعا برای همه. حضرت صادق فرمود: «رسول خدا صلی الله علیه وآله می فرماید: هرگاه یکی از شما دعا می کند سپس عمومیت دهد (همه را دعا کند) زیرا که آن به اجابت نزدیکتر است ». (42)

09 یارب، یارب گفتن.

010 دعا برای برادران دینی در پشت سر آنان.

011 دعا کردن در اوقات مخصوص دعا.

012 درخواست نکردن حرام یا مقامی چون مقام نبوت یا امامت.

013 توسل بر پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله و اهل بیتش علیهم السلام .

014 توجه: حالتی که بدان توجه گویند در دعا لازم است چرا که بدون توجه ایجاد رابطه قوی با پروردگار و اجابت دعا بسیار بعید می نماید، زیرا خداوند دعای شخص بی توجه و غافل را که از زبان او برمی خیزد و نه از دلش مستجاب نمی کند. (43)

015 یقین: دعاکننده باید به استجابت دعای خود کاملا یقین داشته باشد و یا گمان کند حاجت او بزودی برآورده می شود.

016 فروتنی در هنگام دعا.

017 گریه و زاری و تضرع توام با دعا، منافع دنیوی و اخروی فراوان دارد.

018 پافشاری در طلب اجابت دعا.

پس از دعا

01 اصرار و الحاح، اگر دعایی که دعاکننده به درگاه خداوند کرده به اجابت نرسید، رابطه را قطع نکند بلکه چون گدایی دست از کوبیدن در، برندارد و با امیدواری اصرار بر اجابت درخواست خود نماید که گفته اند:

من جد شیئا ثم جد وجد ومن لج بابا ثم لج ولج: هر که چیزی را به جد، بجوید بیابد و هر که دری را به اصرار بکوبد وارد شود.

02 ختم به صلوات بر پیامبر صلی الله علیه وآله و اهل بیت علیهم السلام.

رسول اکرم فرمود: «اجعلونی فی اول الدعاء وفی وسطه و فی آخره ». (44) مرا در اول دعا و وسط دعا و آخرش یاد کنید.

03 ترک گناه.

04 ختم به ماشاءالله لاقوة الا بالله.

05 ناامید نشدن. چون خداوند خود می فرماید: از رحمت خدا ناامید نشوید. (45) زیرا ناامیدی و یاس از درگاه خدا گناه بزرگ و عامل سقوط و بدبختی است.

دعا نباید جانشین کوشش و فعالیت شود

شرط دیگر دعا این است که واقعا بیانگر حاجت باشد و در موردی باشد که انسان دسترسی به حاجت مطلوب خود نداشته باشد، لذا پیشوایان دین فرموده اند: دعا باید برای کسب توانایی باشد نه مایه تنبلی.

شرایط کلی اجابت دعا

با این که سه دسته از آداب را برای پیش از دعا و حین دعا و پس از دعا بیان کردیم، شکی نیست که برای اجابت دعا شرطهای دیگری نیز وجود دارد، البته مهمتر از همه همان خلوص نیت، پاکی نفس و طهارت جسم است و در دعا نباید توجه به ظاهر کلام و سخن پردازی شود، که این پرداختن به ظواهر منافی با فروتنی و تذلل و مسکنت در برابر پروردگار است. رعایت زمان و مکان نیز از شرایط مؤثر در اجابت دعا است.

بعضی از بزرگان در آداب دعا و نیایش با خدا بتفصیل وارد شده اند، آن جا که راجع به استجابت دعا و ارتباط با خدا سخن گفته اند شرطهایی را به شرح زیر نقل کرده اند: (46)

01 دعا باید از روی معرفت و اخلاص به خدا و پس از عرض اخلاص و ارادت به ساحت مقدس اشرف پیامبران باشد.

قال رسول الله: «لایرد دعاء اوله بسم الله الرحمن الرحیم » دعایی که آغاز آن با بسم الله باشد، رد نمی شود.

و قال صلی الله علیه وآله «اذا صلی احدکم فلیبدا بحمدالله ثم لیصلی علی » و نیز فرمود: هرگاه یکی از شما بخواهد دعا کند باید با سپاس خدا آغاز نماید و سپس بر من صلوات بفرستد و خدا را تمجید کند - و چنین بگوید -: «یا من هو اقرب الی من حبل الورید یا فعالا لما یرید یا من یحول بین المرء وقلبه یا من هو بالمنظر الاعلی یا من لیس کمثله شی ء».

و در جایی دیگر می فرماید: در آغاز و انجام نیایش، بر من صلوات بفرستد، خدا کریمتر از آن است که اول و آخر دعا را قبول کند و میانه را ترک کند، همانا در آنجا دعا محجوب نگردد.

03 باید قلبا از همه مردم قطع امید کند و فقط به خدا امید داشته باشد.

04 با حضور قلب و دل شکسته و با معرفت و حسن ظن و امیدواری به استجابت دعا و با اصرار در تقاضا (لااقل سه مرتبه تکرار شود) همراه باشد.

05 انگشتر عقیق و فیروزه در دست داشتن.

06 رو به قبله بودن.

07 چهل نفر، یا چهار نفر ده مرتبه یا یک تن چهل مرتبه از خدا حاجت را بخواهند.

08 پایان دادن دعا با گفتن ماشاءالله «لاحول ولاقوة الا بالله ».

09 از حضرت ابی الحسن علیه السلام روایت شده دعای هیچ کس را کوچک نشمارید، دعای یهودی و نصرانی درباره شما مستجاب می شود.

010 تاثیر گفتن «یا رب و یا الله » در اصول کافی از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود: هر که ده مرتبه یاالله یاالله بگوید، به او گفته می شود: لبیک: چه حاجتی داری؟ (47)

011 تاثیر زیارت و گریه بر پیشوایان معصوم.

ثواب و تاثیر هر یک از اعمال تابع اهمیت آن و ثمرات حاصله و فواید آن عمل است مانند: مذاکره علم و حضور در مجلس عالم. تمام این مراتب و ثوابی که از آن عمل حاصل می شود باعث مقرون شدن به اجابت دعاست بویژه در مشاهد مشرفه و تحت قبه مطهره امام حسین علیه السلام و در زیارت قبور پیشوایان دین.

012 خواص اسماء حسنی در اجابت دعا:

خدای متعال را نامهای زیادی است که جامع همه نامهای پروردگار نام الله - الرحمن - الرحیم است و هر یک خاصیتی دارد، خواندن نیازمند خدا را با آن نامها به شرط ایمان، سبب اجابت دعا می شود.

013 از حضرت صادق علیه السلام روایت شده: «دعای شما مستجاب نمی شود برای این که به پیمانهایی که خدا از شما گرفته در عمل به اوامر او و ترک مناهی وفا نمی کنید». خدا می فرماید: «به عهد و پیمان من وفا کنید تا به عهد و پیمان شما وفا کنم ». هر چه قابلیت بنده کاملتر باشد، مشمول فیض و رحمت بیشتر می شود.

014 مبالغه و الحاح در نیایش را خدا دوست دارد و بر دعاکننده رحم می کند. آری پروردگار دوست دارد که بندگان او نیازمندی خود را در پیشگاهش ابرار کنند.

015 از شرایط و آداب دعاء آن است که دیگران را از خوان احسان خدا فراموش نکنیم و در خواستن حاجت از باری تعالی آنها را شریک کنیم، چنانچه خداوند در سوره فاتحه این آداب را به ما آموخته است و خود را بر رحمانیت و رحمیت و صفات لطف و رحمت ستایش فرموده است. پیامبر فرمود: دعا را عمومیت بدهید و ویژه خود نگردانید که به استجابت نزدیکتر است.

016 سه گروهند که دعایشان مستجاب است:

الف. کسی که به حج بیت الله مشرف شود (و در آن مکان مقدس صمیمانه خدا را بخواند).

ب . آن که به جهاد فی سبیل الله برود.

ج . نیایش شخص بیمار.

در احادیث دعا، علاوه بر اینها از دعای امام عادل و نیایش فرزند پاکدامن و صالح برای پدر و مادر و نیایش پدر صالح برای فرزندش یاد شده است و همچنین نفرین پدر که اگر فرزند عاق او شود از شمشیر برنده تر است و نفرین ستمدیده برای ستمکار، و مؤمن پریشان حال در حق توانایی که از کمک به او خودداری کند و دعای آن که به سفر رفته باشد تا بازگشت از سفر و دعای روزه دار تا افطار کند.

017 در حال وفور نعمت و پیش از نزول بلا و نیازمندی به آفریدگار، نیایش و زاری نماید و با وجود هزاران نیازمندی در هر آن او را فراموش نکند تا در سختیها، پناهندگی به باری تعالی نتیجه بخشد و دعایش را ملائکه با سابقه نیکو بشناسند و از آسمان منع نکنند تا مستجاب شود و باعث رفع بلا گردد.

در حدیث نبوی است: دعای بی عمل صالح مانند تیرانداختن از کمان بی زه است.

018 در آغاز دعا اقرار به گناه کند و توبه نماید. لباس و مکان و خوراک او حلال باشد، نیازمندی خود را نام ببرد. حاجت از خدا بخواهد اگر چه خواسته او نعلین (کفش پا) باشد و در وقت دعا شکم را از حرام خالی نگهدارد. (47)

نظر دیگران در مورد دعا و نیایش

آلکسیس کارل جراح و دانشمند و فیزیولوژیست و محقق فرانسوی و برنده جایزه نوبل، در یکی از کتابهای خود دعا را از نظر آثار جسمی و روانی مطالعه کرده و آن را عمیقترین و ظریفترین نیاز انسان معرفی می کند و درباره اثر تسکین دهندگی و تحریکی دعا می گوید: «دعا را نباید با هر فیض دیگر همردیف داشت، زیرا دعا در عین این که آرامش می آورد... در فعالیتهای مغزی انسان یک نوع شگفتی و انبساط باطنی و گاه قهرمانی و دلاوری را تحریک می کند».

دیل کارنگی روان شناس مشهور می گوید: «ایمان مذهبی بطور قطع عالیترین وسیله معالجه غم و نگرانی است یا کسی که پایبند به مذهبی باشد هرگز رنگ امراض عصبی را نخواهد دید».

براستی دعا چراغ امید را در دل انسان روشن می سازد، آنجا که همه وسایل را به کار بستیم آنجا که دست ما از همه جا کوتاه شد و به بن بست رسیدیم به سراغ دعا می رویم و با توجه به خدا روح امید و حرکت را در خود زنده می کنیم و از کمکهای بی دریغ آن مبدا بزرگ مدد می گیریم.

آلکسیس کارل در قسمتی دیگر از کتاب «نیایش » خود می نویسد: «نیایش خصایل خویش را با علامات بسیار مشخص و منحصر به فرد نشان می دهد صفای نگاه، متانت رفتار، انبساط و شادی درونی، چهره پر از یقین، استعداد هدایت و نیز استقبال از حوادث، اینهاست که از وجود یک گنجینه پنهان در عمق روح ما حکایت می کند و تحت این قدرت حتی مردم عقب مانده و کم استعداد نیز می توانند نیروی عقلی و اخلاقی خویش را بهتر به کار بندند و از آن بیشتر بهره گیرند. اما متاسفانه در دنیای ما کسانی که نیایش را در چهره حقیقیش بشناسند بسیار کمند». (49)

روانشناسان به استناد آمارهای ممالک مختلف به این نتیجه رسیده اند که تعداد نسبی طلاق و اعمالی که در حالات یاس و غضب انجام می شود، در اقوام معتقد و مؤمن خیلی کمتر از ملل بی دین و لاقید است. اهل ایمان و دعا کمتر به امراضی از نوع زخم معده و عوارض ناشی از عقده ها و فشارهای روانی و عصبی دچار می شوند.

اوقاتی که در آن امید استجابت است

عن ابی عبدالله قال: «اذا رق احدکم فلیدع فان القلب لایرق حتی یخلص ».

از امام ششم علیه السلام نقل شده، می فرماید: «چون قلب شما رقت پیدا کرد دعا کنید که قلب هر گاه رقت آورد خلوص پیدا می کند».

عن ابی جعفر قال: «کان ابی اذ کانت له الی الله عزوجل حاجة طلبها هذه الساعة یعنی زوال الشمس ».

از امام باقر علیه السلام نقل شده، فرمود: «پدرم هر گاه حاجتی داشت وقت ظهر آن را از خدا مسالت می نمود».

عن ابی عبدالله علیه السلام قال امیرالمؤمنین علیه السلام: «اعتصموا الدعا و عند اربع عند قراءة القرآن و عند الاذان و عند نزول الغیث و غیر التقاء الصفین للشهادة ». «دعا را چهار جا غنیمت شمارید: (1) هنگام قرائت قرآن; (2) هنگام اذان گفتن; (3) هنگام نزول باران; (4) هنگام برخورد دو صف حق و باطل برای پیکار».

حضرت صادق فرمود: «دعا را چهار هنگام بخوانید: هنگام وزیدن باد، هنگام برطرف شدن سایه ها یعنی هنگام ظهر و هنگام فرو شدن باران و هنگام ریخته شدن اولین قطره خون مؤمن در جهاد. زیرا به وسیله اینها درهای آسمان باز می شود» (50).

برای بعضی این اشکال پیش آمده است که چگونه در حالی که خدای سبحان وعده اجابت داده و خلف وعده او محال ست بسیاری از دعاها اجابت نمی شود؟

جواب این است که:

1 - وعده خدا مشروط به مشیت اوست یعنی اگر بخواهد اجابت کند، در قرآن می فرماید:

«و برطرف کند آنچه را که به درگاه او دعا کنید اگر بخواهد». (51)

2 - و نیز اجابت دعا مشروط به داشتن مصلحت برای دعاکننده است زیرا خدای حکیم به دلخواه بندگان از آنچه خیر و صلاح آنهاست نمی گذرد.

3 - لازم نیست اجابت دعا فوری باشد، ممکن است دعا مستجاب شده باشد ولی ظهور آثار آن به خاطر یک سلسله مصالح، مدتی تاخیر افتد. چنانچه در تفسیر گفتار خدای تعالی «قد اجیبت دعوتکما» (52) که خدا به موسی و هارون که دعا کردند: «پروردگارا اموال ایشان را تباه ساز» خطاب فرمود: که همانا دعای شما مستجاب شد، در حدیث آمده است که میان این خطاب و میان غرق فرعون و نابودی پیروانش چهل سال طول کشید.

دعا به مؤمن الهام می شود

هشام بن سالم گوید: حضرت صادق فرمود: «آیا طولانی بودن بلا را از کوتاهی آن تمیز می دهید؟» عرض کردم: نه. فرمود: «چون در هنگام بلا به کسی از شما الهام شد که دعا کنید، بدانید که بلا کوتاه است و مدت آن سپری شده است ».

پیش از نزول بلا

حضرت صادق فرمود: «هر که در دعا از بلا پیش افتد، (یعنی همیشه دعا می کند و اختصاص به هنگام رسیدن بلا ندارد). بلایی که به او برسد، دعایش مستجاب شود و فرشتگان گویند: صدای آشنایی است و از بالا رفتن به آسمان ممنوع نگردد و کسی که پیشدستی نکند، چون بلا به او رسد، دعایش مستجاب نشود و فرشتگان گویند: این آواز را نشناسیم ». (53)

کسانی که دعایشان مستجاب است

وعن الصادق علیه السلام: «من قدم اربعین من المؤمنین ثم دعا استجیب ».

امام صادق علیه السلام می فرماید: «هر که چهل مؤمن را پیش از خود دعا کند و بعد حاجت خود را بخواهد، دعایش مستجاب گردد».

عن ابی عبدالله علیه السلام: «ثلاثة دعوتهم مستجابة: الحاح فانظروا کیف تخلفونه والغازی فی سبیل الله فانظروا کیف تخلفونه والمریض فلا تعرضوه ولا تضجروه ».

امام ششم علیه السلام فرمود: «سه عده دعایشان مستجاب است: حاجیان و جنگجویان در راه خدا (و بنگرید که آنها را با چه حالی نسبت به خود بدرقه کرده اید) و بیماران، بیماران را فراموش نکنید و عیادت نمایید و دلتنگشان نسازید».

عن ابی عبدالله علیه السلام: «قال کان ابی یقول خمس دعوات لایحجبن عن الرب تبارک وتعالی: دعوة الامام المقسط و دعوة المظلوم یقول الله عزوجل وعزتی وجلالی لانتصفن لک ولو بعد حین ودعوة الولد الصالح لوالده ودعوة الوالد الصالح لولده ودعوة المؤمن لاخیه بظهر الغیب فیقول ولک مثله ».

امام صادق علیه السلام فرمود: «پدرم فرمودند: پنج دعاست که به اجابت مقرون است و بر پروردگار تبارک و تعالی پوشیده نیست:

1) دعای پیشوای عادل; 2) دعای ستمدیده که خدای عزوجل خطاب به او می فرماید: به عزت و جلالم سوگند و با تو به انصاف رفتار می کنم و انتقام تو را می گیرم ولو بعد از گذشت زمانی باشد;3) دعای اولاد نیکوکار و با احسان در حق پدر; 4) دعای پدر نیکوکار درباره فرزندش; 5) دعای مؤمن برای مؤمن دیگر در غیاب او که دعای او مستجاب می شود و به او می گویند: برای تو نیز مثل آن درخواست برای برادرت قرار دادیم ».

عن الصادق علیه السلام: «من دعا لاخیه بظهر الغیب وکل الله عزوجل به ملکا یقول ولک مثله ».

از امام ششم نقل شده، فرمود: «هر که پشت سر برادر مؤمن برایش دعا کند خداوند ملکی را بگمارد که با او می گوید مثل همین دعا برای تو نیز خواهد بود». (54)

کسی که دعایش به اجابت نمی رسد

حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: «لایقبل الله دعاء قلب ساه ». یعنی: «خداوند دعای کسی را که دلش توجه به خدا ندارد، نمی پذیرد».

و نیز امام صادق علیه السلام می فرماید: «ان الله عزوجل لایستجیب دعاء بظهر قلب ساه » یعنی: «محققا خداوند متعال دعای کسی را که تنها به زبان دعا می کند و قلبش متوجه درگاه الهی نیست مستجاب نمی کند». (55)

همچنین در روایات آمده است که خداوند به حضرت عیسی علیه السلام می فرماید: «... وتکن فی ذلک الدعا حیا ولاتکن میتا»... در آن هنگام (موقع دعا کردن) زنده باش و مرده نباش ». (56)

چهار کس هستند که دعایشان به اجابت نرسد:

01 مردی که در خانه نشسته و می گوید: خدایا به من روزی بده، پس به وی گفته می شود: آیا به تو دستور ندادم که به جستجوی روزی برو...

02 مردی که زنی دارد و بر او نفرین کند که به او گفته شود: آیا کار او را به تو واگذار نکردم؟

03 مردی که مالی دارد و آن را از بین برده و فاسد کرده، می گوید: خدایا به من روزی بده. پس به وی گفته می شود: آیا به تو دستور میانه روی ندادم؟

04 مردی که مالی را بدون شاهد و گواه به دیگری وام دهد، که به او گفته می شود: آیا به تو دستور ندادم، گواه بگیری؟

پی نوشتها و مآخذ

1- بیست گفتار، 1/221.

2- بقره /186.

3- تفسیر نمونه، 1/638.

4- مؤمن /14.

5- مؤمن /60.

6- فرقان /77.

7- مؤمن /60.

8- اصول کافی، ترجمه رسولی، 4/214، 211.

9- قمر /10 ، 11.

10- انبیاء /87.

11- مکارم اخلاق، تالیف رضی الدین ابی نصر، ترجمه سید ابراهیم میرباقی، صص 7-5.

12- تفسیر صافی، ذیل آیه 77 سوره فرقان.

13- مجمع البیان، 8/528.

14- همان، ص 529.

15- کافی، ج 2، باب فضل الدعا، ص 338.

16- اصول کافی (مترجم)، 2/214.

17- همان، ج 4، صص 214-217-219.

18- بیست گفتار، استاد شهید مطهری، چاپ ششم، ص 236-235، چاپ پنجم، ص 297.

19- آئین درود و سلام و صلوات، از حسن مظفری معارف، ص 233.

20- غررالحکم.

21- بیست گفتار، چاپ ششم، ص 227.

22- مناجات الذاکرین.

23- بیست گفتار، چاپ پنجم، ص 287.

24- مؤمن /14.

25- وسایل الشیعه، 4/1105.

26- بقره /222.

27- بقره /40.

28- اصول کافی (مترجم)، 4/267.

29- وسایل الشیعه، 4/1116.

30- مثنوی مولوی.

31- عدة الداعی، ص 143.

32- اصول کافی (مترجم)، 4/247. کل دعاء یدعی الله عزوجل به محجوب عن السماء حتی یصلی علی محمد و آل محمد.

33- همان، 4/241، باب اخفاء الدعاء: دعوة تخفیها افضل عندالله من سبعین دعوة تظهرها.

34- اعراف /54.

35- اصول کافی (مترجم، 4/241 و257.

36- همان.

37- همان.

38- همان، ص 4/241 و 242.

39- همان، 4/242.

40- همان، 4/242.

41- همان، باب اوقات دعا.

42- همان، 4/243. عن ابی عبدالله قال: قال رسول الله صلی الله علیه وآله: اذا دعا احدکم فلیعم فانه اوجب للدعاء.

43- ارشاد القلوب، باب 47.

44- وسایل الشیعه، 4/1136.

45- لاتقنطوا من رحمة الله، سوره زمر /53.

46- با این که به بعضی از آنها قبلا نیز اشاره شد ولی مناسب دیدیم که جهت اطلاع علاقه مندان، مجموعه را یکجا نقل کنیم. ضمنا درباره یکایک این شرایط در کتب معتبره از جمله اصول کافی روایاتی رسیده است.

47- ترجمه اصول کافی، 4/302-289.

48- با استفاده از کتاب آئین درود و صلوات، از حسن مظفری معارف، ص 233-225.

49- نیایش، الکسیس کارل.

50- مکارم الاخلاق، ترجمه ابراهیم میرباقی، ص 7.

51- انعام /41.

52- یونس /89.

53- اصول کافی (مترجم)، 4/220-219.

54- مکارم الاخلاق، ترجمه و شرح سید ابراهیم میرباقی، ص 9-7.

55- وسایل الشیعه، 4/1105.

56- همان، ص 1171.

اثرات دعا در زندگی (مقاله ۳)

جری استارتمن اهل اوماها (نبراسکا) در 75  سالگی وقتی  فهمید تومور لنفوم (نوعی  سرطان) دارد به سرعت دست به دعا برداشت .خانواده او شامل یک برادر، چهار خواهر  و پنج فرزند  خودش برای  او دعا کردند. تعدادی  از برادران و خواهران  متدین  نیز که در یک  مرکز مذهبی  گرد هم آمده بودند برای  سلامتی  او  و چند نفر دیگر از بیماران دست  به دعا برداشتند.

جری  استارتمن  این حمایت را احساس کرد.او می گوید : در بین گروه شش نفره ای نشستم که هر یک  از ما یک نوع سرطان مختلف داشتیم. از بین آنها من تنها کسی هستم که زنده ماندم.هرگز نپرسیدم چرا من ؟ بعضی وقت ها می پرسیدم چرا من نه ؟ چرا من  زنده ماندم در حالی که آنها سرشار از ایمان  بودند و تمام دعاهایی را که من  کرده بودم آنها هم انجام داده بودند؟

این یکی از سوالاتی است  که شاید هیچکس نمی  تواند به نحو احسن  به آن  جواب دهد و ما نیز هنوز در تلاش  هستیم .سبک ،سنگین کردن و تجزیه و تحلیل اثرات دعا بر  سلامت  باعث  ایجاد یک رشته علمی شده که برخی  به آن  نما علمی  می گویند.

محققان در تلاشند  با مطالعات بی وقفه ای  که روی برخی  از افراد  بیماری  که علاوه بر  معالجه  و دریافت  دارو به دعا کردن هم تمایل داشتند و برخی  با بیماری  یکسان  درمان مناسبی  را دریافت کرده اند، انجام دهند و به این نکته دست پیدا کنند که آیا  تاثیر  دعا  می  تواند  همانند  هر درمان  دیگری  مورد ارزیابی  قرار گیرد. یکی از نخستین مطالعات در سال 1988 انجام گرفت .محققان دریافتند آن دسته از بیمارانی  که  همراه با دیگران دعا کرده بودند ،نسبت به کسانی که  بدون دعا کردن از درمان  مناسب بهره مند بودند با مشکلات کمتری  بهبود  یافتند. نیاز آنها به آنتی بیوتیکها  یک پنجم دیگر بیماران  بهبود یافته بود و فقط یک سوم احتمال پیشرفت  تورم ششی در آنها وجود دارد.

هر چند برخی  افراد سوال می کنند آیا یافته های این  مطالعات سندیت علمی  حقیقی دارد؟ نتایج کاملا مبین این حقیقت هستند، آنقدر که مرکز  ملی برای داروی رایگان و متناوب ،2/6 میلیون  دلار طی دو  سال برای مطالعه ارتباط بین  سلامتی  و دعا از لحاظ معنویت و ژرف اندیشی هزینه کرده  است .

افراد با ایمان شکی  ندارند که دعا به درمان بیماری ها  کمک می کند.بررسی های  اخیری  که توسط  مرکز  ملی  آمار  سلامت  انجام  شد ،مشخص کرد که 43 درصد  از جمعیت  بزرگسال در  سالهای پیشین  به طور ویژه  برای  سلامتی  خود دعا می کردند  و این که بیش  از نیمی  از کسانی  که مورد بررسی قرار گرفتند یک بار در زندگیشان برای سلامتی خود  دعا کرده بودند.

متخصصان قلب می گویند، 97 درصد از بیماران شب قبل از عمل قلب دست به دعا برداشته بودند. طی  تحقیقی که سال گذشته انجام شد از بین  بیش از  5600 پاسخگو ، 40 درصد معتقد بودند که آنها  همیشه برای  سلامتی شان دعا می کردند و 71 درصد کسانی که اصلا برای سلامتی خود دعا نمی کردند، گفتند در مقابل کسانی که در دعا شرکت نمی کردند ،فقط  در خصوص بیماری های  خاصی مثل  سرطان یا دردهای  مزمن  دست به دعا برمی داشتند  و 65 درصد  معتقد بودند  به دنبال اختلالات  عاطفی یا بیماریهای روانی  دعا می کردند.یکی از کسانی که مورد مطالعه قرار گرفته بود ، گفت :مدتها از افسردگی شدیدی رنج می بردم و بدون استواری بر ادامه  دعا، نمی توانستم بر این بیماری غلبه کنم.

دیگر افرادی  که در تحقیق شرکت داشتند ، خبر دادند  که دعا  درمانهای  ناگهانی  و شگفت آوری  را برای  آنها  به دنبال داشته  که یکی  از آنها  بیان کرد :  به  دلیل انسداد  سه تا  از شریانهای  قلبم  قرار بود  عمل  قلب باز  انجام دهم.دوستان  و خانواده ام  دست به دعا برداشتند  و صبح  روز بعد  پزشکم  اطلاع داد  که رگهای قلبم مانند  قلب یک نوجوان  صاف است  و هیچ انسدادی در آن دیده نمی شود .

فرد دیگری اظهار کرد : خواهر من که دچار  پیامدهای ناشی از ضایعه  تولد  بود  و انتظار  می رفت  که باعث مرگ یا ناتوانی  شدید او شود بواسطه  دعا کاملا درمان شده.او اکنون هیچ نقص و معلولیتی  ندارد.

این  حس  ارتباط با یک  ذات ملکوتی  و مقدس ،اثرات روانی عمیقی دارد. دعا می تواند استرسها و اضطرابها را سازمان دهی کند. نگرانیها  و پریشانیها  را کاهش  داده  و یک  حس آرامش  و اتصال  به انسان  می دهد  و باعث محکم شدن بنیان  جوامع  می شود. دعا می  تواند  به تغییر  رفتارهای بد منجر شود.

قدرت درمانی  دعا

 با آن که هیچ کس  به طور قطع  نمی تواند  ثابت  کند دعا  بیماریها  را درمان می کند پزشکان  بسیاری  نمونه هایی از بهبودیها را ذکر می کنند که نمی توانند  دلیل دیگری برای آنها پیدا کنند.تنها چیزی که می دانیم  این است  که دین  و معنویت می تواند  باعث  کاهش  استرس  و بالابردن  قدرت  سیستم ایمنی  شود.

کولین مک کلین -جاکوئین  محقق دانشگاه  فوردهام  نیویورک سیتی  می گوید : وقتی  برای  یک تحقیق  مصاحبه با بیماران  سالمند را شروع کردم دانشجوی کارشناسی بودم  و به نظر می  رسید  افرادی  که دین نقش  مهمی  را در زندگیشان  ایفاء می کرد نسبت به کسانی که  افراد مذهبی ای نبودند بهتر  عمر می کردند. تعدادی  از  مطالعات به معنویت  و عملکرد  ایمنی  بدن  نظر داشتند و بین  این دو  ارتباطی را پیدا کردند.

طی  تحقیقی که در سال 1997 توسط دکتر داروساز هارولد  جی کواینگ  پروفسور روانپزشکی  و علوم  رفتاری  مرکز پزشکی  دانشگاه داک بر روی  سالمندان  انجام شد  افرادی  که  به طور مکرر در مراسم مذهبی  شرکت کردند احتمال افزایش  سطوح  نامطلوب  اینترکولین شش در آنها کاهش  یافت . پروتئینی که در واکنش  ایمنی  و عوامل التهاب دخالت دارد نسبت به کسانی  که در مراسم  مذهبی  شرکت نمی کنند علائم سیستم  ایمنی سالم تری  بروز  می دهند. در مطالعه ای  که در  سال  1998 بر روی  چهار  هزار نفر بزرگسال  انجام  شد کوانیگ دریافت آن دسته  از کسانی  که روزانه  دعا می کردند و به طور هفتگی  در مراسم مذهبی شرکت می کردند نسبت به کسانی که دعا نمی کردند و یا به مراسم مذهبی نمی رفتند  چهل درصد کمتر به تنشهای شدید دچار می شدند  ، در تحقیقی که در سال 2004   در دانشگاه  آیوا  انجام شد  ارتباط  بین حضور  در مراکز مذهبی  با زندگی طولانی تر مشخص شد.

در  تحقیقی که در سال  2001 روی  زنان  دارای  سرطان سینه  گسترده انجام  شد ، " اس .ای.سفتون "  دستیار پروفسور  روانپزشکی  دانشگاه لوییزویل  دانشکده  دارو ، دریافت  زنانی  که میزان معنویت  در آنها بالا بود پخش  گلبولهای سفید خون  و شمارش کلی لمفوسیت  های  این افراد  به بالاترین  حد می  رسید، همینطور نسبت  به کسانی که  معنویت در آنها وجود نداشت  سیستم  ایمنی  قوی تر داشتند.

در سال 2002 تحقیقی که از بیماران  ایدزی گرفته شد ، مشخص  شد  که بیماران مذهبی تر  سطح  هورمون استرس (کورتیزول ) کمتری  دارند و تکرار  دعا  با عمر  طولانی کاملا در ارتباط  است

  ****

منبع : مقاله  " 'نتیجه بخش بودن دعا" - تهیه کننده :  ندا اظهری -ترجمه از  Readers digest -  انتشار توسط : ضمیمه حکیم - روزنامه جام جم  سه شنبه 17 آبان 1384

اثرات دعا در زندگی (مقاله ۲)

معجزه هاى دعا و نیایش: 

مترجم: امیر دیوانى


زمانى که دوره کارآموزى را در بیمارستان »پارکلند مموریال«1 واقع در شهر دالاس (ایالت تگزاس) سپرى مى کردم، نخستین بیمارم را که دچار سرطان کشنده اى در هر دو ریه اش شده بود، زیر نظر گرفتم و وى را از شیوه هاى درمانى آگاه کردم و گفتم:
- چندان امیدوار نیستم که بهبود یابى!
او با شنیدن این سخن تلخ و نومید کننده، زیر بار هیچ نوع معالجه اى نرفت. با این همه، هر وقت به کنار تختش مى رفتم، عیادت کننده هایى را مى دیدم که از کلیسا آمده و دورش حلقه زده بودند، برایش آواز مذهبى مى خواندند و دعا مى کردند. با خود مى اندیشیدم:
- کار خوبى است چون همین روزها باید آماده شوند تا در مراسم به خاک سپاریش آواز سر دهند و دعا و نیایش کنند.
سال بعد که محل کارم عوض شده بود، یکى از دوستان و همکاران پیشینم در بیمارستان یاد شده تلفنى پرسید: مى خواهى بیمار قدیمى ات را ملاقات کنى؟
- او را ببینم؟!
هیچ نمى توانستم باور کنم که هنوز زنده باشد. وقتى عکس پرتونگارى سینه اش را دیدم، غرق حیرت شدم، ریه هاى او کاملاً سالم بود و هیچ نشانه اى از سرطان در آنها دیده نمى شد!
رادیولوژیست که به عکس مى نگریست، گفت:
- درمانش معجزه بوده است!
با خودم گفتم:
- معالجه؟ معالجه اى در کار نبوده جز این که دعاها اثر کرده باشند!
قضیه را به دو تن از استادان دانشکده پزشکى گفتم. هیچ کدام نخواستند تأیید کنند که بهبودى بیمار معجزه بوده است! یکى از آنها گفت:
- این روند عادى بیمار است.
دیگرى شانه اش را با بى اعتنایى بالا انداخت و گفت:
- از این چیزها زیاد اتفاق مى افتد.
من که ایمان و اعتقاد قلبى دوران کودکى ام را از دست داده و به توانایى پزشکى جدید ایمان آورده بودم. دعا را یک تشریفات ظاهرى و اختیارى فرض مى کردم. به همین جهت، این رخداد را فراموش کردم.
سالها گذشت و مرا به عنوان مدیر داخلى یکى از بیمارستانهاى بزرگ شهرى منصوب کردند. خبر داشتم که در آنجا شمار زیادى از بیماران دست به دعا مى شوند، ولى من کوچک ترین اعتقادى به این کار نداشتم.
در اواخر دهه 80 با پژوهشهایى که قسمت اعظمشان براثر آزمایشهایى به اثبات رسیده بودند، روبه رو شدم که نشان دادند دعا موجب بروز تحولات چشمگیرى در دگرگونى شرایط جسمى و روحى آدمى مى گردد.
شاید مستندترین بررسیها در سال 1988 به وسیله دکتر »راندولف بیرد« متخصص قلب و عروق انجام پذیرفته باشد. رایانه، وجود 393 مریض بسترى در بخش مراقبتهاى ویژه بیمارتان قلبى [سى.سى.یو] بیمارستان عمومى سانفرانسیسکو را اعلام کرد. عده اى براى گروهى از آنها دعا مى کردند و در حق دسته اى دیگر دعایى نمى شد. هیچ کس نمى دانست که این بیماران در زمره کدام گروه بودند. تنها اسم کوچک مریضها به انضمام شرح مختصرى از مریضى شان در اختیار دعا کنندگان نهاده شد. از آنها خواستند تا زمان مریض شدن بیماران از بیمارستان، هر روز برایشان دعا کنند. ولى در مورد این که چگونه به این عمل بپردازند و چه بگویند، توصیه اى نشده بود.
موقعى که این پژوهش پس از گذشت ده ماه کامل شد، بیمارانى که درباره آنان دعایى شده بود، از چندین حیث سود بردند:
آنها پنج بار کمتر از گروهى که دعایى در موردشان نشده بود، نیاز به پادزیست (آنتى بیوتیک) پیداکردند؛پنج دفعه کمتر دچار آفت نبض شدند.ایست قلبى، کمتر به سراغشان مى رفت.
چنانچه در پیشرفتهایى که تا کنون در دانش نوین پزشکى پدید آمده است، به جاى دعا، داروى جدید یا شیوه هاى جراحى وجود مى داشت، احتمالاً به منزله یک عامل بهبودى قلمداد مى گشت. حتى شخص بى دین و بى ایمانى همچون دکتر »ویلیام نومن« که شک و تردید خود را درباره ارزش و اعتبار شفاى ایمانى در کتابى آورده، معترف است: اگر این مطالعه معتبر باشد، ما پزشکان باید در نسخه هایمان بنویسیم: »روزى سه مرتبه دعا کن.« ولى دانشمندان و در ضمن پزشکان پیوسته با موارد مبهمى برخورد مى کنند که گویى یکى از آنها همین قدرت دعا باشد.
 در آن زمان من طبابتم را وقف پژوهش و نگارش درباره دعا و کیفیت تأثیر آن بر بهبودى بیماران کردم.
مطالعات زیادى حاکى از آن است که دعا تأثیر بسزایى در بهبود فشار خون، جراحات، سردردها و نگرانى دارد. در ذیل مواردى از یافته هایم را یادآور مى شوم:
 
 اثر دعا
طى بررسیهایى که داشته ام، دعا نه تنها در مواقعى که افراد براى تقاضاى مشخصى دست به دعا برداشته اند سودمند بوده، بلکه زمانى هم که چیز خاصى طلب نکرده اند، نتیجه داشته است. به واقع مشاهدات من حاکى از آن است که دعاى ساده اى همچون »[اى خداوند!]آنچه اراده توست، شدنى است«، از لحاظ کمى بسیار اثربخش تر از دعاهاى شخصى و طلب نیازهاى شخصى است. در بسیارى از موارد ظاهراً یک حالت دین باورى و احساسى سرشار از دیندارى و حس همدردى، فریادرسى، نیکوکارى و دلسوزى، زمینه را براى بهبود یافتن انسان فراهم مى سازد.
 
 دعا همراه با عشق
 عشق، قدرت افسانه اى دارد. این توان، آداب و رسوم همگانى، احساس مشترک و تجربیات روزانه را شکل مى دهد. عشق، شهوت را از بین مى برد. به نحوى که سرخ روى شدن و ضربان شدید قلب عاشقان بى دل، گواه این مدعاست. به طور کلى، همواره اندیشه مهر و دوستکامى، عنصرى ارزشمند در شفاى بیماران به شمار مى رفته است. در حقیقت، آمارى که از ده هزار مرد مبتلا به بیماریهاى قلبى در »مجله پزشکى آمریکا« درج شده، حاکى است کسانى که به آماس گلو دچار بودند و همراهشان را پشتیبان و هواخواه خویش مى پنداشتند، تقریباً 50 درصد از این بیمارى بهبود یافتند.
اصولاً تمامى شفایافتگانى که از ایمان کافى برخوردار و به دعا و نیایش معتقدند، در این نکته اتفاق نظر دارند که عشق، قدرتى است که حصول بهبودى را برایشان امکان پذیر مى کند. هر چند بین آن ها [محب و محبوب] فاصله باشد، حس همنوایى و صمیمیت چنان استوار مى شود که ایشان واقعاً آن را »یکى شدن« با شخص دعا شونده مى انگارند. »اگنس سانفورد« بر این باور است که فقط عشق و محبت قادر است شعله شفا را برافروزد.
 
 دعاگویان هرگز نمى خوابند
یکى از شگفت انگیزترین موعظه هایى [که در] دوران کودکى [خطاب به] من اظهار مى شد این بود: همیشه دعا کن!
آنقدر بزرگ شده بودم که مفهوم »همیشه« را دریابم. با این حال، على رغم تمام تلاشهایم در این راه به آسانى نمى توانستم دعاخوانى همیشگى باشم و همواره شبها در رختخواب، جذبه خواب، تلاشم را نقش بر آب مى ساخت. به فکرم نمى رسید که دعاگویى »نیمه هوشیارانه« هم شدنى است.
امروزه، ما دعا را تا حدودى بإ؛ ععه  آگاهى و هوشیارى یکى مى دانیم. چنانچه دعا حتى در موقع خواب، در ضمیر ناخودآگاه ما بروز کند، بى معنى به نظر مى آید و احتمال این که ضمیر ناخودآگاه ما بهتر از هوشیارمان دعا کند، به آسانى در اندیشه جاى نمى گیرد.
 
 دعا، ضامن سلامتى است
دکتر »هربرت بنسون«، استاد دانشکده هاروارد یکى از اولین پژوهندگان پزشکى بود که درباره فواید دعا و نیایش مطالعاتى انجام داد. وى متوجه شد که در بین مسلمانان، مسیحیان، یهودیان و کاتولیکها از عبارتهایى چون: »پروردگارا! به ما رحم کن« استفاده مى شود. یهودیان درود صلح »شالوم« مى فرستند و پروتستانها غالباً نخستین سطر دعاى آفریدگار را در آغاز »سرود بیست و سوم« بر مى گزینند. استاد یادشده به رابطه میان اعمال و دعا پى برد. وى به قهرمانان دو پیام داد: هنگام دویدن، بیندیشند و مشاهده کرد به این ترتیب، بدنشان ورزیده تر مى شود.
تحقیقات وى نشان داد که نه تنها دعا براى بدن اثر دارد، بلکه شیوه دعاگویى افراد بشر هم با یکدیگر بسیار متفاوت است. انتخاب راهکارى ویژه براى دعا کردن چه بسا مردم را محدود مى کند و نتیجه چیزى جز دست کشیدن از این عمل نخواهد بود.
 
 دعا باید آزادانه انجام پذیرد
بیشتر مردم خود را ناچار مى بینند که دعایشان را با قصد و هدفمندانه بر زبان جارى سازند. ولى پژوهشها نشان مى دهد درخواستى که آزادانه صورت گیرد نیز مى تواند چاره ساز باشد. در عبارات دعایى همانند: »هر چه آفریدگار بخواهد«، »آنچه تو اراده کرده اى، همان است«. »بگذار چنین باشد که بهترین مقدرات را تعیین کند«.
دعا گزاران خود را به طلب معینى محدود نمى کنند. یا دعاى مبهم و پیچیده نمى کنند.
شاید مقصود برخى از اشخاص که عبارت »بگذر و به خدا واگذار کن« را به کار مى برند، همین باشد. بسیارى از افراد در دعاهاى خویش حالت تسلیم و بى دخالتى را تمیز مى دهند و از پیامدهایش چنین بهره مند مى گردند.
 
 پیام دعا 

یکى از بیماران در حال جان سپردن بود. روز پیش از مرگ، با زن و بچه هایش کنار تختخوابش نشسته بودم. مى دانست آفتاب عمرش لب بام است، در حالى که صدایش گرفته بود، جمله هاى خود را با احتیاط به زبان مى آورد. هر چند آدم مذهبى نبود، ولى معلوم بود که راز و نیاز آغاز کرده است.
از وى سؤال کردم: براى چه چیزى دعا مى کنى؟ با احتیاط جواب داد: دعایم به خاطر چیزى نیست.
آرى! راز و نیاز اینگونه است. دعا و توسل، یادآور سرشت بى پایان ماست، بخشى از وجود ما شمرده مى شود که محدود به زمان و مکان معینى نیست.

  --------------------------------------------- 
 پى نوشتها: Parkland Momarial .1
 ّف "منبع: مجله ریدرز دایجست 1998.
موعود جوان شماره 28 
  

اثرات دعا در زندگی (مقاله ۱)

تعریف دعا
دعا از ریشه «دعو» در لغت به معنی فراخواندن، دعوت کردن، گوش دادن به کسی یا چیزی

دراصطلاح: خواندن جمله های ماثور از پیامبر (ص)و ائمه اطهار علیهم السلام در اوقات معین برای طلب آمرزش و برآورده شدن حاجات است. خواندن و نیایش کردن، مدح و ثنا، نفرین، تحیت و درود و سلام و تضرع و خشوع.

دعا یعنی ارتباط پیگیر و مداوم داعی (شخص دعا کننده) با مدعو (طرف خوانده شده) و مترادف کلماتی چون ورد، ذکر، مسئلت (سؤال) و غیره است.

دعا، عرض نیاز به درگاه الهی و خواستن نیازمندیها از اوست که از فیض و فضل نامتناهی اش به نوید ادعونی استجب لکم، هر که او را بخواند

درهای سعادت به روی او، گشاده شود، چه بندگان را نیاز و حاجت به اوست و امید گنهکاران تنها به فضل او.

اثرهای دعا

دعا آرامش بخش دلهاست و همین آرامش است که در روح و مغز آدمی نوعی انبساط ایجاد می کند و روح را از خمودگی بیرون می آورد و به حرکت وامی دارد و گاهی روحیه دلاوری و قهرمانی به دعاکننده می بخشد.

دعا به انسان متانت در رفتار، انبساط و شادی درونی، استعداد پیروزی، و استحکام در استقبال از حوادث می دهد و بدان وسیله آدمی توجه زیادی به ذات خداوند متعال پیدامی کند و مانند سایر عبادات اثر تربیتی دارد.

دعا روح ایمان را در نفوس برمی انگیزد. و انسان لذت ارتباط با خداوند را درک می کند. انسان را متکی به خدا و مستقل می سازد و از اتکای به دیگران بی نیاز می کند.

دعا حب الهی را در دل رسوخ می دهد و نفس را از مشغله های بیهوده رها می کند و چراغ امید را در قلب و دل انسان روشن می سازد دعا کشش بنده ضعیف و نیازمند به سوی خداوند کریم و توانا است،

دعا کلید و وسیله قرب الهی لب عبادت و مغز و اساس طاعات و حیات روح است. دعا موجب نزول برکات و شرح صدر در انسان می شود، دعا چراغ جان است; جانها را برمی افروزد و زبانها را معطر می سازد.

آری دعا در فرد و اجتماع اثر سازنده و حیاتی دارد. آنان که به درگاه الهی نیایش نمی کنند همواره زیر پوشش بازتابهای روانی و اجتماعی قرار می گیرند. دعا اطمینان بخش دلها و فضیلت هر انسان خداجو است، دعا سدی در برابر گناه و انحراف است.
 


اجتماعی که به دعا و نیایش توجه نکند دچار فساد می شود و به تباهی می گراید. دعا باعث تقویت معنویات و ارج و ارتقای عبادات می گردد.

دعا کننده همواره با ریسمانی استوار خود را با آفریدگار محبوب پیوند می دهد و بدان وسیله از ورطه گرفتاریها رهایی می یابد.


درمان غم خود از خدا باید خواست دردی که از او بود دوا باید خواست ناخواسته گرچه می دهد خواسته را حاجت به تضرع و دعا باید خواست

تشرف به اسلام به واسطه فرعون


http://mechristian.files.wordpress.com/2008/09/bucaille.jpg

 

*هنگامی که فرانسوا میتران در سال 1981م زمام امور فرانسه را بر عهده گرفت، از مصر تقاضا شد تا جسد مومیایی شده فرعون برای برخی آزمایش‌ها و تحقیقات از مصر به فرانسه منتقل شود.*

*هنگامی که هواپیمای حامل بزرگترین طاغوت تاریخ در فرانسه به زمین نشست، بسیاری از مسئولین کشور فرانسه و از جمله رئیس دولت و وزرایش در فرودگاه حاضر شده و از جسد طاغوت استقبال کردند.

 

http://www.pasdaranweekly.com/red-cp/images/entries/513.jpg

پس از اتمام مراسم، جسد فرعون به مکانی با شرایط خاص در مرکز آثار فرانسه انتقال داده شد تا بزرگترین دانشمندان باستان شناس به همراه بهترین جراحان و کالبد شکافان فرانسه،آزمایشات خود را بر روی این جسد و کشف اسرار متعلق به آن شروع کنند.*

*رئیس این گروه تحقیق و ترمیم جسد یکی از بزرگترین دانشمندان فرانسه به نام پروفسور موریس بوکای بود که برخلاف سایرین که قصد ترمیم جسد داشتند،*

 

http://www.white-history.com/earlson/rameses_files/ramesses.jpg

 

*او در صدد کشف راز و چگونگی مرگ این فرعون بود. تحقیقات پرفوسور بوکای همچنان ادامه داشت تا اینکه در ساعات پایانی شب نتایج نهایی ظاهر شد بقایای نمکی که پس از ساعتها تحقیق بر جسد فرعون کشف شد دال بر این بود که او در دریا غرق شده و مرده است و پس از خارج کردن جسد او از دریا برای حفظ جسد، آن را مومیایی کرده اند. اما مسئله ی غریب و آنچه باعث تعجب بیش از حد پروفسور بوکای شده بود این مسئله بود که چگونه این جسد سالمتر از سایر اجساد باقی مانده است در حالی که این جسد از دریا بیرون کشیده شده است .

*پروفسور موریس بوکای در حال آماده کردن گزارش نهایی در مورد کشف جدید (مرگ فرعون بوسیله غرق شدن در دریا و مومیایی جسد او بلافاصله پس از بیرون کشیدن از دریا) بود که یکی از حضار در گوشی به او یادآور شد که برای انتشار نتیجه تحقیق عجله نکند،*

 

*چرا که نتیجه تحقیق کاملاً مطابق با نظر مسلمانان در مورد غرق شدن فرعون است.

ولی موریس بوکای به شدت این خبر را رد کرده و آن را بعید دانست. او بر این عقیده بود که رسیدن به چنین نتیجه ی بزرگی ممکن نیست مگر با پیشرفت علم و با استفاده از امکانات دقیق و پیشرفته کامپیوتری. در جواب او یکی از حضار بیان کرد که قرآنی که مسلمانان به آن ایمان دارند قصه غرق شدن فرعون و سالم ماندن جثه‌ی او بعد از مرگ را خبر داده است.*

 

http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1386/8/14/768_652.jpg

http://tabnak.ir/files/fa/news/1386/8/14/767_180.jpg

http://tabnak.ir/files/fa/news/1386/8/14/769_783.jpg

*حیرت و سردرگمی پروفسور دوچندان شد و از خود سوال می‌کرد که چگونه این امر ممکن است. با توجه به اینکه این مومیایی در سال 1898م و تقریبا درحدود دویست سال قبل کشف شده است، در حالی که قرآن مسلمانان قبل از 1400 سال پیدا شده است؟

چگونه با عقل جور در می آید در حالی که نه عرب و نه هیچ انسان دیگری از مومیایی شدن فراعنه توسط مصریان قدیم آگاهی نداشته و زمان زیادی از کشف این مسئله نمیگذرد؟*

*موریس بوکای تمام شب به جسد مومیایی شده زل زده بود و در مورد سخن دوستش فکر میکرد که چگونه قرآن مسلمانان درمورد نجات جسد بعد از غرق سخن می‌گوید در حالی که کتاب مقدس آنها از غرق شدن فرعون در هنگام دنبال کردن موسی سخن میگوید اما از نجات جسد هیچ سخنی بمیان نمیآورد.. و با خود میگفت آیا امکان دارد این مومیایی همان فرعونی باشد که موسی را دنبال میکرد؟ *

*و آیا ممکن است که محمد هزار سال قبل از این قضیه خبر داشته است؟ او در همان شب تورات و انجیل را بررسی کرد اما هیچ ذکری از نجات جسد فرعون به میان نیاورده بودند.

پس از اتمام تحقیق و ترمیم جسد فرعون، آن را به مصر باز گرداندند ولی موریس بوکای خاطرش آرام نگرفت تا اینکه تصمیم به سفر کشورهای اسلامی گرفت تا از صحت خبر در مورد ذکر نجات جسد فرعون توسط قرآن اطمینان حاصل کند. یکی از مسلمانان قرآن را باز کرد و این آیه را برای او تلاوت نمود:

{فَالْیَوْمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَکَ آیَةً وَإِنَّ کَثِیراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آیَاتِنَا لَغَافِلُونَ} [یونس:92]

**امروز فقط بدن تو را نجات میدهیم تا برای افراد پس از خودت درسی باشد. هر چند خیلی از مردم از آیات ما غافلند...**

*این آیه او را بسیار تحت تآثیر قرار داد و لرزه بر اندام او انداخت و با صدای بلند فریاد زد:

من به اسلام داخل شدم و به این قرآن ایمان آوردم.

موریس بوکای بار تغییرات بسیاری در فکر و اندیشه و آیین به فرانسه بازگشت و دهها سال در مورد تطابق حقائق علمی کشف شده در عصر جدید با آیه های قرآن تحقیق کرد و حتی یک مورد از آیات قرآن را نیافت که با حقایق ثابت علمی تناقض داشته باشد.*

*وبر ایمان او به کلام الله جل جلاله افزوده شد (لا یأتیه الباطل من بین یدیه ولا من خلفه تنزیل من حکیم حمید)

 

حاصل تلاش سالها تحقیق این دانشمند فرانسوی کتابی بود بنام (قرآن و تورات و انجیل و علم بررسی کتب مقدس در پرتو علوم جدید)